فردای گاز
نگاهی به نقش کمنظیر، چشمانداز مبهم و چالشهای پیشروی سیاستگذاری گاز در ایران
یک میلیارد مترمکعب در روز. این هدفگذاری است که برای ظرفیت تولید گاز کشور تا سال ۱۳۹۷ صورت گرفته و با روند فعلی افتتاح فازهای پارس جنوبی، احتمالاً مطابق برآوردها محقق خواهد شد. البته این ظرفیت یک میلیاردی الزاماً به معنای تولید روزانه یک میلیارد و سالانه ۳۶۵ میلیارد مترمکعب نیست؛ چرا که در نیمه اول سال مصرف گاز کمتر از نیمه دوم است و علاوه بر آن به دلیل تعمیرات ادواری تجهیزات و پالایشگاهها، تولید گاز در بعضی از روزها با ظرفیت کامل صورت نمیگیرد. افزایش روزافزون تولید گاز در حالی صورت میگیرد که نقش گاز در سبد صادرات کشور، به صورت تصاعدی در حال افزایش است. بخش قابلتوجهی از صادرات کشور را میعانات گازی تشکیل میدهد که همراه با گاز تولید میشود و با اندکی تسامح میتوان آن را محصول جانبی توسعه گاز دانست؛ چرا که هدف اصلی تولید گاز است و نه میعانات گازی.
در سال گذشته ۱۹ هزار تن میعانات گازی به ارزش ۱۴ میلیارد دلار به خارج صادر شد که نشاندهنده افزایش حدود ۵۰درصدی در وزن و قریب به ۳۶درصدی در ارزش دلاری نسبت به سال پیش از آن است.
در کنار میعانات گازی باید از مایعات گازی همچون پروپان و بوتان نیز نام برد که از ارقام عمده صادرات به شمار میروند و ارزش صادرات آنها در سال ۱۳۹۳ به ترتیب ۳ /۲ و ۴ /۱ میلیارد دلار بوده است. علاوه بر این دو قلم عمده، محصولات تولیدشده در صنایع پتروشیمی (که حجم زیادی از آنها مستقیماً یا به صورت غیرمستقیم از گاز ساخته شدهاند) نیز در میان ارقام عمده صادراتی قرار دارند: متانول، اوره و بسیاری از مواد شیمیایی دیگر. به این ارقام عمده میتوان دهها مورد دیگر را اضافه کرد که محصولات پاییندستی صنایع پتروشیمی به شمار میروند، همچون بخشی از محصولات نساجی یا پلاستیک. با این تصویر کلان و در دوران افول درآمدهای نفتی، به نظر میرسد باید روی گاز حساب دیگری باز کرد.
ذخایر فراوان و صادرات اندک
براساس آمارهای بریتیش پترولیوم، ایران دارنده بزرگترین ذخایر گاز طبیعی جهان با حجم ۳۴ هزار میلیارد مترمکعب است. روسیه با ۶ /۳۲ هزار میلیارد مترمکعب، در رتبه دوم پس از ایران ایستاده است و قطر با ۵ /۲۴ هزار میلیارد مترمکعب در جایگاه سوم قرار دارد. در زمینه تولید گاز نیز ایران در رده نسبتاً بالایی قرار دارد و براساس آمارهای بریتیش پترولیوم در سال ۲۰۱۴ با تولید ۶ /۱۷۲ میلیارد مترمکعب گاز (بدون درنظر گرفتن گاز بازیافتی و سوزاندهشده) پس از آمریکا و روسیه در جایگاه سوم جهان قرار داشته است.
با وجود این حجم بالای تولید، به دلیل مصرف بالای گاز در داخل، ایران در صادرات رتبه چندان بالایی ندارد. ایران در سال ۲۰۱۴ معادل ۲ /۱۷۰ میلیارد مترمکعب گاز مصرف کرده که تنها ۴ /۲ میلیارد مترمکعب بیش از صادرات است. آمارهای وزارت اقتصاد و دارایی به نقل از شرکت ملی گاز ایران نشان میدهند در سال ۱۳۹۳ مجموعاً ۸ /۲۰۱ میلیارد مترمکعب گاز تولید شده که ۳ /۱۸۶ میلیارد مترمکعب آن در بخشهای خانگی، تجاری، صنعتی و نیروگاهها مصرف شده است. اگر دیگر کاربردهای گاز را نیز در نظر بگیریم، در سال گذشته تنها ۷ /۹ میلیارد مترمکعب گاز برای صادرات باقی مانده که ۹۳ درصد آن به ترکیه، حدود چهار درصد به ارمنستان و حدود سه درصد به نخجوان صادر شده است. البته این رقم خالص صادرات کشور را نشان نمیدهد؛ چرا که در مقابل آن ۵ /۷ میلیارد مترمکعب گاز وارد شده و در نتیجه خالص صادرات تنها ۲ /۲ میلیارد مترمکعب گاز بوده است. برای درک اندک بودن این رقم نسبت به پتانسیل کشور، میتوان این مثال را به کار برد که برای تولید ۲ /۲ میلیارد مترمکعب گاز در سال، تنها سه چاه میدان گازی پارس جنوبی کفایت میکند؛ این در حالی است که برای توسعه پارس جنوبی بیش از ۴۰۰ چاه پیشبینی شده است. با وجود این مصرف بالای داخلی، به نظر میرسد در سالهای آتی به مدد توسعه میدان گازی پارس جنوبی (که بخش عمده آن تا سال ۱۳۹۶ وارد مدار تولید خواهد شد) لااقل به صورت بالقوه امکان افزایش صادرات از محل تولیدات جدید میسر شود. میدان گازی پارس جنوبی بیش از یکسوم ذخایر گازی ایران را در خود جای داده است و عمده افزایش تولید گاز و میعانات گازی در سالهای آتی را تامین خواهد کرد.
غول گازی خلیجفارس
در سال ۱۳۹۲ با وجود پیشرفت قابلتوجه پروژههای فازهای «۱۲»، «۱۵ و ۱۶» و «۱۷ و ۱۸» و اجرای پروژههای موسوم به ۳۵ماهه، عمده تولید گاز از ۱۰ فاز با ظرفیت تولید روزانه کمتر از ۳۰۰ میلیون مترمکعب گاز غنی صورت میگرفت. در آن سال به صورت موقت و با ظرفیت اندک، بخشهایی از پروژههای «۱۲» و «۱۵ و ۱۶» وارد مدار تولید شدند؛ اگرچه افزایش ظرفیت تولید از این دو پروژه و افتتاح رسمی آنها به تدریج در سالهای ۹۳ و ۹۴ صورت گرفت. با ورود این فازها به مدار تولید، ظرفیت تولید گاز از پارس جنوبی به ۴۲۰ میلیون مترمکعب در روز افزایش پیدا کرد. این البته پایان ماجرا نیست و با افتتاح تدریجی فازهای پارس جنوبی، قرار است ظرفیت تولید گاز این میدان به ۸۰۰ میلیون مترمکعب در روز برسد. تولید روزانه ۸۰۰ میلیون مترمکعب گاز، به معنای تولید حدود یک میلیون بشکه میعانات گازی در روز است که در نتیجه ظرفیت تولید میعانات گازی کشور نیز افزایش چشمگیری خواهد یافت.
هر فاز استاندارد پارس جنوبی، روزانه حدود ۲۵ میلیون مترمکعب گاز طبیعی و ۴۰ هزار بشکه میعانات گازی تولید میکند. معمولاً، میعانات گازی تولیدشده در پارس جنوبی و کشور به دو مصرف عمده میرسد: خوراک پتروشیمیها و صادرات. در سال ۱۳۹۲، میانگین روزانه تولید میعانات گازی کشوری ۴۲۴ هزار بشکه بوده که این رقم در سال ۱۳۹۳ به ۴۴۱ هزار بشکه رسیده است.
باتوجه به ضرورت تولید گاز طبیعی در دوران اوج مصرف، طبیعی است که حتی در صورت نبود ظرفیت صادراتی، میعانات گازی همراه با آن نیز به صورت گریزناپذیر تولید میشود که این مورد در زمان تحریم و کاهش صادرات کشور به افزایش قابلتوجه حجم ذخایر میعانات گازی در نفتکشها انجامید؛ چنان که حجم ذخایر شناور میعانات گازی تا چندده میلیون بشکه نیز تخمین زده شد.
روند صادرات میعانات گازی قرار است به چند دلیل از جمله نیاز کشور به سوخت و کاهش خامفروشی تغییر کند و به جای آن، تولید محصولات با ارزش افزوده بالاتر جایگزین آن شود. در این راستا دو طرح عمده پیشبینی شده که در صورت پایان اجرای آنها میتوان انتظار داشت بخش میعانات گازی پارس جنوبی به مصرف خوراک آنها برسد: پالایشگاه ستاره خلیجفارس و مجموعه هشت پالایشگاه پارس جنوبی. پالایشگاه ستاره خلیجفارس با ظرفیت فراورش روزانه ۳۶۰ هزار بشکه میعانات گازی طراحی شده و در دست اجراست که پیشبینی میشود فاز نخست آن به ظرفیت ۱۲۰ هزار بشکه در روز طی ماههای آتی به بهرهبرداری برسد. با بهرهبرداری کامل از این پالایشگاه، روزانه چهار میلیون لیتر گاز مایع، ۳۶ میلیون لیتر بنزین، ۱۴ میلیون لیتر گازوئیل و سه میلیون لیتر سوخت جت تولید خواهد شد. طرح نسبتاً جدید برای احداث هشت پالایشگاه با ظرفیت ۶۰ هزار بشکه در روز (مجموعاً ۴۸۰ هزار بشکه در روز) در سیراف، قرار است از سوی سرمایهگذاران بخش خصوصی اجرا شود و در نهایت روزانه ۲۲ میلیون لیتر گازوئیل، ۴۳ میلیون لیتر نفتا و شش میلیون لیتر سوخت جت تولید خواهد کرد. دو پروژه پالایشگاهی یادشده، میتوانند تاثیر توسعه میدان گازی پارس جنوبی را بر صنعت نفت کشور به روشنی نشان دهند.
با وجود این چشمانداز نسبتاً مناسب از افزایش ظرفیت تولید میعانات گازی کشور، به نظر میرسد محصول اصلی یعنی گاز چندان آینده روشنی را در پیش روی خود نمیبیند.
از سویی مصرف گاز به صورت مداوم در حال افزایش است و از سوی دیگر اصولاً معلوم نیست این حجم عظیم گاز تولیدی باید به کدام مصرف برسد. با وجود این شاید بتوان لیستی از مهمترین چالشهای سیاستگذاری گاز در ایران درنظر گرفت که با مدیریت این چالشها، تصویر فردای صنعت گاز کشور روشنتر خواهد شد.
چالشهای سیاستگذاری گاز
طیف چالشهای موجود در سیاستگذاری صنعت گاز کشور، مجموعهای را دربر میگیرد که از قیمتگذاری و مسائل فناورانه تا سیاست داخلی و خارجی را شامل میشود. با وجود اینکه نمیتوان متغیرها و پارامترهای معادله گاز را به همین موارد منحصر دانست، مروری بر این عناوین میتواند به درک جغرافیای صنعت گاز ایران کمک کند.
مصرف بالای داخلی: مصرف بالای گاز در کشور و به ویژه بخش خانگی، نخستین چالش به شمار میرود. بخشی از این مصرف بالا را میتوان در نتیجه طرحهای گازرسانی دانست که در بعضی موارد فاقد توجیه فنی و اقتصادی عنوان میشوند و به نظر میرسد صرفاً با پشتوانه سیاسی میتوان احداث آنها را توجیه کرد. افزایش سرمایهگذاری در زیرساختهای گازی ضمن ناکارآمدی احتمالی در بسیاری از مناطق گرمسیر و کمجمعیت، کشور را به سمت وابستگی هرچه بیشتر به مصرف مستقیم گاز (به جای برق حاصل از آن یا انواع دیگر انرژی) سوق خواهد داد؛ چرا که هزینه قابل توجه صورتگرفته در این زیرساختها در نهایت به عنوان توجیهی برای تداوم استفاده از آنها مطرح خواهد شد. اما دلیل اصلی مصرف بالای گاز را میتوان به ارزانی نسبی و عدم تعدیل قیمت آن منتسب دانست که در نهایت به داستان همیشگی قیمتگذاری دستوری حاملهای انرژی بازمیگردد.
قیمتگذاری: قیمتگذاری گاز چالش مهم دیگر در زمینه گاز به شمار میرود که البته به صورتی مشابه درباره تمامی حاملهای انرژی مطرح میشود. در شرایطی که قیمتگذاری گاز به صورت دستوری و از سوی دولت صورت میگیرد، مبنای آن محل بحث فراوان قرار دارد. برخی معتقدند با توجه به فراوانی و پاکی نسبی گاز، باید با سیاستهای قیمتی مصرف آن را تشویق کرد و در نتیجه ارزانی نسبی آن میتواند قابل دفاع باشد. در صنعت پتروشیمی نیز مساله رقابت با دیگر کشورهای فعال در این صنعت به عنوان مبنا مطرح میشود. این در حالی است که هزینه – فرصت تزریق گاز به میادین نفتی یا صادرات آن به خارج از کشور نیز به عنوان دیگر مبانی درنظر گرفته میشوند. قیمتگذاری گاز به ویژه در سالهای اخیر بر صنعت پتروشیمی و متعاقباً بازار سرمایه تاثیر فراوانی داشته است.
سیاستزدگی در صادرات: سیاستزدگی در صادرات گاز همزمان با عدم توجه کافی به واقعیتهای سیاسی و اقتصادی بازار منطقهای دیگر چالشی است که نمونه آن را در انواع طرحهای «فعال»، «در دست اجرا» یا «روی کاغذ» برای صادرات به ترکیه، عراق، عمان، امارات متحده عربی، پاکستان، هند و اروپا میتوان مشاهده کرد. تنها طرح بزرگ صادراتی کشور با شکایتهای پیاپی ترکیه درباره گرانی قیمت گاز صادراتی روبهرو است که از قضا یک مقایسه ساده نشان میدهد ادعای ترکیه چندان هم
بیراه نیست.
همزمان، طرحهای بلندپروازانه برای تسخیر بازار اروپا آن هم از مسیر کشورهایی مثل عراق و سوریه در شرایطی مطرح میشود که حتی صادرات گاز به کشورهای همسایه نیز در هالهای از ابهام قرار دارد و معلوم نیست چه زمانی به نتیجه برسد. همه اینها در حالی است که طرحهای صادراتی با موانع سیاسی داخلی نیز مواجه هستند که در نتیجه این موانع تعیینکننده مذاکرات صادرات گاز باشند و نه منطق بازار و چانهزنی.
عدم تحقق اهداف تزریق گاز: با وجود انبوه گزارشهایی که چندین دهه درباره لزوم تزریق گاز به مخازن نفتی برای حفظ و نگهداشت ظرفیت تولید منتشر میشود، در اغلب سالها اهداف تزریق گاز به دلیل نیاز کشور به مصرف گاز در دوران اوج سرما محقق نشدهاند. برخی معتقدند پس از مصارف استراتژیک همچون بخش خانگی و نیروگاهها، تزریق گاز به مخازن نفتی ممکن است از مصرف آن در بخشهایی مثل پتروشیمی و حتی صادرات نیز توجیه اقتصادی بیشتری داشته باشد؛ چرا که در نهایت به افزایش مجموع نفت تولیدشده خواهد انجامید.
سوزاندن گاز در مشعلها: با وجود اینکه حجم گاز سوزاندهشده در مشعلها نسبت به کل گاز تولیدی کشور عدد قابل توجهی نیست، آلایندگی مشعلها همزمان با زیان عدم استفاده بهینه از آنها باعث میشود سوزاندن گازهای همراه نفت به عنوان یک چالش مهم صنعت گاز مطرح شود که برای حل آن مدتی قبل مزایدههایی برای فروش این گازها برگزار شد که در عمل با موفقیت چندان زیادی همراه نبود.
گمشدهای در سایه نفت
با وجود چالشهای یادشده، دلایل متعددی وجود دارد که میتوان بر مبنای آنها از لزوم توجه بیشتر به سیاستگذاری گاز سخن گفت: آلایندگی نسبتاً اندک، پتانسیل بسیار بالا برای افزایش ظرفیت تولید، تنوع محصولات تولیدی و ارزش افزوده قابلتوجه در بخش پاییندستی. با وجود همه این دلایل و لزوم توجه بیش از گذشته به سیاستگذاری گاز باتوجه به نقش آن در صادرات غیرنفتی، به نظر میرسد گاز به جز در مناسبتهایی همچون افتتاح فازهای پارس جنوبی یا برگزاری نشست مجمع کشورهای صادرکننده گاز، خارج از دایره توجه عموم مردم و شاید حتی سیاستگذاران قرار دارد؛ چنان که گویی در سایه نفت گم شده است. در شرایطی که قطر با استفاده از همین منبع توانسته توسعه کمنظیری را رقم بزند، و در عین حال بازارهای منطقهای خوبی برای گاز صادراتی ایران وجود دارد، عدم مدیریت صحیح چالشهای سیاستگذاری گاز (که به برخی از آنها اشاره شد) موجب شده است که گاز کمتر از نفت به عنوان یک کالای استراتژیک مطرح شود. شاید اگر چند سالی بگذرد و ظرفیت تولید گاز کشور افزایش یابد، این روند قدری تغییر کند و با توجه به لزوم تصمیمگیری بهینه برای مصرف گاز، این ماده استراتژیک از سایه نفت خارج شود.
منابع:
۱- BP Statistical Review of World Energy 2015
۲- ترازنامه انرژی سال ۱۳۹۲
۳- گزارش عملکرد گاز طبیعی در سال ۱۳۹۳ وزارت امور اقتصادی و دارایی
۴- سالنامه آمار تجارت خارجی جمهوری اسلامی ایران سال ۱۳۹۳
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.