مسیر اکتشاف و تولید
ملاحظاتی درباره شکلگیری و تعیین صلاحیت شرکتهای E&P پس از معرفی قراردادهای IPC
با معرفی نه چندان کامل قراردادهای نفتی جدید در کنفرانس تهران، میتوان از شروع فرآیندهای مرتبط با IPC در سطوح مختلف سخن گفت که از جمله مهمترین مباحث مرتبط با آن، شکلگیری شرکتهای اکتشاف و تولید (E&P) است. در قراردادهای جدید نفتی، مشارکتی بین شرکتهای اکتشاف و تولید ایرانی و خارجی در طرف دوم قرارداد حضور خواهند داشت. باوجود این، تنها شرکتی که در قالب توصیف متداول درباره شرکتهای اکتشاف و تولید میگنجد، شرکت ملی نفت ایران است و در عمل تقریباً نمیتوان از هیچ شرکت ایرانی به عنوان نمونه دقیقی از آن نام برد. لذا برنامههایی برای شکلگیری، تقویت و ارزیابی (تایید صلاحیت) شرکتهای مذکور در دست بررسی قرار دارد و از آن جمله مدتی قبل، ابلاغیه وزیر نفت درباره شیوهنامه تعیین صلاحیت شرکتهای اکتشاف، توسعه و تولید ابلاغ شد. ابلاغیه وزیر، یک مقدمه و چهار بند اصلی دارد و ضمن بیان کلیاتی از موضوع، مسوولیتها را برعهده کارگروهی به ریاست معاون امور مهندسی وزیر و حضور یکی از مدیران ارشد آن معاونت و سه نفر از مدیران شرکت ملی نفت ایران قرار داده است. از جمله ملاکهای ارزیابی مورد اشاره در ابلاغیه میتوان به دارا بودن تجربه و ظرفیت در حوزه مهندسی مخازن هیدروکربوری، مدیریت اجرای تاسیسات بالادستی نفت، سرمایه و توان تامین مالی و نهایتاً توانمندی برای بهرهبرداری از تاسیسات اشاره کرد که لیست نهایی آن همراه با جزئیات مربوطه توسط کارگروه تعیین صلاحیت مشخص خواهد شد.
در نگاه نخست به نظر میرسد عدم شکلگیری شرکتهای اکتشاف و تولید در ایران را میتوان تابعی از چارچوبهای حقوقی و قراردادی مستقر دانست که براساس آن حضور پیمانکار تنها در قراردادهای خدماتی اکتشاف و توسعه، برای انجام شرح کار معین و در مقابل دریافتهای مشخص به رسمیت شناخته شده است. عدم حضور پیمانکاران در مراحل بهرهبرداری و ازدیاد برداشت بنا بر ملاحظات اسناد بالادستی همچون قانون اساسی، ضمن آنکه بر کارایی و اثربخشی قراردادها تاثیرگذار بوده، موجب شده است تا به جز شرکت ملی نفت ایران (و شرکتهای تابعه آن) هیچ شرکت اکتشاف و تولید دیگری در ایران شکل نگیرد. دایره تاثیر اسناد بالادستی مورد اشاره البته بسیار بیش از مقدار مورد اشاره است. عدم وجود شرکتهای اکتشاف و تولید به از دست رفتن فرصت حضور در بازارهای منطقهای (از جمله عراق) انجامیده و در نهایت پیمانکاران ردههای پایینتر (همچون سازندگان و تامینکنندگان، خدماتدهندگان حفاری و مشاوران) نیز از راهیابی به بازارهای مورد اشاره بازماندهاند. باوجود عدم شکلگیری شرکتهای اکتشاف و تولید، به نظر میرسد توسعه شرکتهای فعال در بخشهای مختلف صنعت حفاری (مدیریت پروژه، تامین دستگاههای حفاری و ارائه خدمات حفاری) به مراتب بیشتر بوده است که از توان مذکور میتوان به عنوان هسته اصلی شکلگیری شرکتهای اکتشاف و تولید یاد کرد. البته باید توجه داشت که براساس ابلاغیه وزیر، شرکتهای اکتشاف و تولید باید طی بازه زمانی مشخصی تصدی فعالیتهای مرتبط با خدمات حفاری یا مهندسی و ساخت را واگذار کنند.
ملاکهای ناکارامد
ارزیابی شرکتهای اکتشاف و تولید در مقیاس جهانی معمولاً با معیارهای مالی همچون سود (Profit)، درآمد (Revenue)، داراییها (Assets) و نرخهای بازده (Rate of Return) صورت میگیرد که این مساله به بعد از شروع فعالیت شرکت مربوط است و نه پیش از آغاز آن. لذا به نظر میرسد این معیارها نمیتواند در ابتدای امر تعیین صلاحیت چندان راهگشا باشد. البته چنانچه شرکتهای فعال در صنعت حفاری تصمیم به تشکیل شرکتهای اکتشاف و تولید بگیرند و سپس طی مدت زمانی مشخص فعالیتهای غیرمرتبط خود را واگذار کنند، میتوان از از معیارهای مالی مذکور به عنوان یکی از ملاکهای ارزیابی استفاده کرد. در این شرایط ارائه صورتهای مالی حسابرسیشده مطابق با اصول حسابداری پذیرفتهشده همگانی (Generally Accepted Accounting Principles) و دیگر استانداردها ضروری به نظر میرسد. حضور شرکتها در بازار بورس یا فرابورس، مشارکت در رتبهبندی ۱۰۰ شرکت برتر ایران (IMI100) و استقرار برخی از نظامهای مدیریتی میتواند به عنوان یک معیار جانبی در این زمینه در نظر گرفته شود.
دیگر معیار متداول در ارزیابی، ذخایر تحت مدیریت و میزان تولید منابع هیدروکربنی (نفت خام، گاز طبیعی، میعانات گازی، مایعات گازی، فرآوردههای نفتی و محصولات پتروشیمی) است. ارزیابی بر این مبنا نیز عملاً تنها برای شرکت ملی نفت ایران امکانپذیر است؛ چراکه تنها این شرکت امکان مدیریت مخازن و تولید را داشته است. موضوع فرآوردههای نفتی و محصولات پتروشیمی نیز عملاً باتوجه به عدم وجود یکپارچگی عمودی (Vertical Integration) در ساختار مورد بحث شرکتهای اکتشاف و تولید ایرانی عملاً خارج از حیطه بررسی ارزیابی میشود. این در حالی است که بخش قابلتوجهی از سودآوری شرکتهای بزرگ اکتشاف و تولید جهان، در تداوم زنجیره ارزش محصولات به سمت پایین یا بالا نهفته است و شرکتهای مورد اشاره پس از تولید نفت و گاز، فرآیندهای انتقال، پالایش، تولید فرآورده، بازاریابی، فروش و توزیع را نیز انجام میدهند و از محل یکپارچگی این فرآیندها، ارزش افزوده مضاعفی به دست میآورند. این مسالهای است که به نظر میرسد دیر یا زود باید مورد توجه قرار گیرد و چه بهتر که زمان آن پیش از اجرایی شدن قراردادها باشد.
راه ناهموار ارزیابی
صرف تعیین ملاک برای ارزیابی شرکتهایی که حتی وجود ندارند، به اندازه کافی دشوار به نظر میرسد. به ویژه آنکه ملاکهای مذکور باید ضمن فراهم ساختن امکان حضور شرکتهای تازهتاسیس ذیصلاح، از مشارکت شرکتهای کاغذی (Paper Company) نیز باید جلوگیری کنند. در صورتی که تعیین صلاحیت مربوط به شرکتهای فعال در صنعت حفاری بود، داراییهای فیزیکی موجود میتوانست یک معیار تعیینکننده و نسبتاً دقیق باشد. اما برای شرکتهایی که دارایی اصلی آنها نه تعداد دستگاههای حفاری، که دانش انسانی و سازمانی آنهاست، چه معیاری میتوان تعیین کرد؟
براساس ابلاغیه وزیر، لااقل چهار حوزه اصلی میتواند مورد بررسی قرار گیرد که به طور خلاصه عبارتند از: مهندسی مخازن، تاسیسات بالادستی، توان مالی و مهندسی بهرهبرداری. در تمامی زمینههای مورد اشاره، به جز مهندسی بهرهبرداری، شرکتهایی وجود دارند که از قضا امکان ارزیابی آنها براساس آییننامه تشخیص صلاحیت مشاوران سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور وجود دارد. گروه نفت و گاز در آییننامه مورد اشاره، شامل شش تخصص اصلی است:
۱- مطالعات اکتشاف و استخراج نفت و گاز (مطالعات جامع مخازن هیدروکربوری)
۲- واحدهای پالایشگاه نفت و گاز و صنایع پتروشیمی
۳- خطوط انتقال نفت و گاز
۴- تاسیسات بالادستی روزمینی
۵- شبکه توزیع و ایستگاههای کاهش فشار گاز
۶- مقاومسازی
برای رتبهبندی در هر یک از تخصصهای مورد اشاره، حداقلی از نیروی انسانی متخصص، تجربه کاری شرکت، ساختار مدیریتی و امکانات پشتیبانی مورد نیاز است که برخورداری از آنها هرچند برای مدیریت پروژههای چندصدمیلیون دلاری یا حتی چندمیلیارد دلاری نفت و گاز کافی به نظر نمیرسد، اما عدم برخورداری از آنها میتواند یک نکته منفی تلقی شود. لذا میتوان احراز رتبه از سازمان مدیریت و برنامهریزی را یکی از ملاکهای ابتدایی درنظر گرفت که فرآیند ارزیابی و تایید صلاحیت را تسریع میکند. ضمن اینکه همزمان با استفاده از این ملاک، باید تجدیدنظر و اصلاح بخشهای مربوط به نفت و گاز باتوجه به الزامات IPC در دستور کار قرار گیرد.
چه باید کرد؟
عبور از مسیر تولد و توسعه شرکتهای اکتشاف و تولید چندان آسان نیست. در زمان نگارش این مطلب، RigZone مجموعاً مشخصات ۴۰۵ شرکت فعال در این حوزه ذکر شده؛ درحالی که رقم مذکور برای شرکتهای خدمات دهنده حفاری ۱۴۳۴ عنوان و برای شرکتهای مشاور ۲۰۵۹ عنوان است. (نمودار ۱) به طور کلی نیز انتظار میرود با توجه به مشخصات بازار تعداد شرکتهای E&P به نسبت اندک باشد؛ چنانکه در بسیاری از صنایع مثل هواپیماسازی یا کشتیسازی نیز ممکن است اینگونه باشد؛ درست برخلاف صنعتی مثل پوشاک. با درنظر گرفتن این مسیر دشوار، به نظر میرسد بهترین راهحل برای ایجاد شرکتهای اکتشاف و تولید، بهرهگیری از پتانسیلهای موجود در اقتصاد کشور و به طور خاص صنعت نفت باشد. هسته اولیه شرکتهای اکتشاف و تولید میتواند با محوریت شرکتهای بزرگ صنعت حفاری که سابقه مدیریت پروژههای را دارند تشکیل شود. این البته کافی نیست، ولی احتمالاً گزینه بهتری نسبت به آن وجود ندارد. حضور بانکها و موسسات تامین مالی، شرکتهای مشاور حقوقی و شرکتهای فعال در زمینه مدیریت پروژه میتواند به غنای این فرآیند بیافزاید. در واقع سهامداران و هیات مدیره شرکت اکتشاف و تولید میتواند مجموعهای متشکل از تمامی بنگاههای اقتصادی یادشده باشد. برای ارزیابی و تعیین صلاحیت نیز میتوان متناسب با دیسیپلیسنهای موضوع فعالیت شرکت، موارد مختلف را مورد بررسی قرار داد. به عنوان مثال برخورداری از حداقلی از نیروی انسانی متخصص در تمامی حوزههای مالی، قراردادی، مهندسی مخزن و مهندسی بهرهبرداری میتواند یک معیار باشد. استقرار نظامهای مدیریت و کیفیت و حجم مالی پروژههای پیشینی که شرکت در آنها فعالیت داشته میتواند معیار دیگر باشد. در نهایت به نظر میرسد ارزیابی و تعیین صلاحیت شرکتهای اکتشاف و تولید، نباید فارغ از تشکیل آنها باشد و وزارت نفت باید به صورت ارشادی در مرحله تشکیل این شرکتها نیز حضور داشته باشد تا تجربه شکلگیری و فعالیت آنها به نمونهای ناموفق تبدیل نشود.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.