پاییز پتروشیمی

تعیین قیمت خوراک پتروشیمی بار دیگر به محل مناقشه مجلس، دولت و پتروشیمی‌ها مبدل شد

عملکرد شرکت‌های پتروشیمی با خوراک گاز طبیعی حاضر در بورس و فرابورس

زمانی که حسن روحانی، پیروز انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۳۹۲ لقب گرفت و سکان قوه مجریه به دست فردی سپرده شد که نه‌تنها در دوران انتخابات از اهمیت «بهبود فضای کسب‌وکار» سخن می‌گفت، بلکه ریاست ستاد انتخاباتی‌اش را فردی در دست داشت که او را «پدر پتروشیمی ایران» می‌نامند، کمتر کسی گمان می‌برد که روزگار صدارت او به پرچالش‌ترین دوران صنعت پتروشیمی مبدل شود. پربیراه نیست اگر گفته شود این گمان اندک با رای اعتماد مجلس به زنگنه و بازگشت چهره‌های شناخته‌شده‌ای مثل منصور معظمی، عباس شعری‌مقدم و محمدحسن پیوندی، به‌طور کامل رنگ باخت. اما این گمان رنگ‌باخته ظرف چند ماه دوباره مطرح شد و به سرعت جامه حقیقت پوشید: مجلس در جریان تصویب لایحه بودجه ۱۳۹۳ کل کشور، قیمت خوراک واحدهای پتروشیمی را از حدود سه سنت به ۱۳ سنت افزایش داد. افزایشی که موافقان، آن را ضروری و عدم اجرایش را موجب ایجاد «رانت» می‌دانستند و مخالفان آن را موجب زیان پتروشیمی‌ها، بورس و سهامداران می‌دانستند؛ چنان که همزمان با مطرح شدن مساله قیمت خوراک واحدهای پتروشیمی در دی ۱۳۹۲، افت کم‌سابقه شاخص بورس آغاز شد و تا ماه‌ها ادامه پیدا کرد. افتی که تکرار مجدد آن با مطرح شدن دوباره مساله خوراک پتروشیمی، چندان دور از ذهن نیست.

بازیگر بزرگ اقتصاد نفتی
بر اساس آمارهای مقدماتی شرکت ملی صنایع پتروشیمی، ظرفیت تولید پتروشیمی کشور در سال ۱۳۹۲ معادل ۵۷ میلیون تن بوده که در عمل ۴۱ میلیون تن از آن مورد استفاده قرار گرفته است.‌۱ عملکرد تولید این صنعت در سال ۱۳۹۲،‌ معادل ۸۲ درصد برنامه و ۷۱ درصد ظرفیت اسمی بوده است. ارزش فروش کل محصولات پتروشیمی در این سال، ۲۲ میلیارد دلار و صادرات ۱۰ میلیارد دلار بوده است. گمرک ایران، ارزش کل صادرات محصولات پتروشیمی را در سال ۱۳۹۲ معادل ۷/۱۰ میلیارد دلار اعلام کرده که به لحاظ ارزش دلاری، معادل ۷۶/۲۵ درصد کل صادرات کشور (به جز نفت و گاز) است.‌۲ پس از خصوصی‌سازی، پتروشیمی‌ها در بورس نیز حضور گسترده‌ای پیدا کردند: هم‌اکنون حمل‌ونقل پتروشیمی، سرمایه‌گذاری صنایع پتروشیمی، پتروشیمی‌های پردیس، شازند، شیراز، فارابی، فن‌آوران، خارک، کرمانشاه، خلیج‌فارس، اصفهان و آبادان در «بورس» حضور دارند و سهام بسیاری از شرکت‌های پتروشیمی دیگر نیز در «فرابورس» عرضه شده است. در زمان نگارش این مطلب، ارزش بازار شرکت‌های پتروشیمی بورس، بالغ بر ۴۹ هزار میلیارد تومان، معادل بیش از ۱۴ درصد ارزش کل بازار بورس است. با در نظر گرفتن این ارقام، چندان هم غیرمترقبه نبود که با مطرح شدن مساله قیمت خوراک گاز پتروشیمی، شاخص کل بورس که در بیشترین مقدار تاریخ خود در ۱۵ دی ۱۳۹۲ به ۸۹۵۰۰ واحد رسیده بود، سقوط کند و در کمترین رقم خود پس از این زمان، در نهم تیرماه امسال به ۵/۷۰۳۴۱ واحد کاهش یابد. البته خوراک تمامی واحدهای پتروشیمی حاضر در بورس و به‌طور کلی واحدهای صنعت پتروشیمی کشور، منحصراً گاز طبیعی نیست؛ بلکه گاز در واحدهای پتروشیمی تولیدکننده محصولاتی همچون اوره، آمونیاک و الکل مصرف می‌شود. واحدهای پتروشیمی از گاز به عنوان «سوخت» نیز بهره می‌گیرند.

بازی گازی
قیمت گاز طبیعی تحویلی به واحدهای پتروشیمی بعد از اجرای قانون هدفمندسازی یارانه‌ها در سال ۱۳۸۹، ۷۰ تومان به ازای هر مترمکعب تعیین شد. این رقم با توجه به نرخ دلار در آن زمان که حدود ۱۰۰۰ تا ۱۱۰۰ تومان بود تا حد زیادی مورد پذیرش قرار گرفت. بعد از افزایش قیمت دلار در سال ۱۳۹۱، که در برخی روزها در بازار آزاد ارقام نزدیک به ۴۰۰۰ تومان را نیز درنوردید، معادل دلاری این رقم ۷۰ تومان کاهش یافت. حتی با فرض دلار ۲۵۰۰ تومان، قیمت خوراک پتروشیمی‌ها به ۸/۲ سنت رسید. این در حالی بود که همزمان انتقاداتی درباره عرضه دلار در بازار آزاد توسط واحدهای پتروشیمی منتشر می‌شد. در اردیبهشت امسال نیز اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس‌جمهوری به انتقاد از عملکرد پتروشیمی‌ها در زمینه عرضه ارز حاصل از صادرات پرداخت و گفت: «پتروشیمی‌ها چرا ارزشان را وارد کشور نمی‌کنند و وقتی بازار با شوکی مواجه می‌شود، رئیس‌کل بانک مرکزی باید با آنها تماس بگیرد و بگوید ارزتان را وارد کنید.»۳ افزایش قیمت دلار همزمان که به معنای کاهش ارزش دلاری خوراک پتروشیمی‌ها بود، سود قابل توجهی را نصیب این واحدها کرد که آن را می‌توان از اصلی‌ترین علت‌های بازده بالای بازار بورس همزمان با رکود اقتصادی کشور دانست. به عنوان مثال، بر اساس صورت‌های سود و زیان پتروشیمی پردیس، این شرکت که در سال مالی منتهی به ۳۰ آذر ۱۳۹۰ به سود خالص ۶۰۱ میلیارد تومان دست یافته بود، در بازه زمانی مشابه در سال ۱۳۹۱ افزایش سود ۱۱۷درصدی را تجربه کرد و شاهد سودی معادل ۱۳۰۶ میلیارد تومان شد. سود این شرکت در سال مالی منتهی به ۳۰ آذر ۱۳۹۲ به ۱۳۶۱ میلیارد تومان بالغ شد. منتقدان قیمت‌گذاری نسبتاً ارزان خوراک می‌گویند با وجود سودهای قابل توجه از این دست، پتروشیمی‌ها قیمت خوراک را کماکان با همان نرخ ۷۰ تومان می‌پرداختند و این در حالی بود که بر اساس مصوبه ستاد تدابیر ویژه اقتصادی در فروردین ۱۳۹۲، قیمت خوراک گاز طبیعی از مهر ۱۳۹۱ باید با رقم معادل ۱۳ سنت پرداخت می‌شد. به نظر آنها در صورت اِعمال قیمت مذکور، رقم بدهی پتروشیمی‌ها بالغ بر چندهزار میلیارد تومان خواهد شد.

اقتصاد سیاسی پتروشیمی
طی چند هفته اخیر، کمیسیون برنامه و بودجه مجلس در قالب طرح «الحاق موادی به قانون تنظیم بخشی از مقررات مالی دولت» پیشنهاد داد قیمت خوراک برای مدت ۱۰ سال بر مبنای حداقل نرخ بازده داخلی ۲۵ درصد تعیین شود. بررسی این پیشنهاد در صحن علنی مجلس، آغازگر انبوهی از فرمول‌ها برای تعیین قیمت خوراک پتروشیمی شد که هنوز هم ادامه دارد. برخی از افزایش پلکانی قیمت خوراک طی بازه‌ای ۱۰ساله تا سقف ۶۵ درصد قیمت سبد صادراتی (مطابق قانون هدفمندسازی یارانه‌ها) می‌گویند و برخی دیگر معتقدند باید حداقل بازده تعیین شود. در عین حال، پیشنهاد تعیین کف قیمت ۱۵، ۱۸ یا ۲۰ سنت همزمان با دیگر فرمول‌ها مطرح شده است. این بحث‌ها که هنوز به جمع‌بندی مشخصی نرسیده است در حالی صورت می‌گیرد که تا پیش از روی کار آمدن دولت جدید و با وجود سودآوری قابل توجه شرکت‌های پتروشیمی، مجلس تا این حد وارد مقوله قیمت‌گذاری خوراک نشده بود و همین مساله شائبه‌هایی را درباره سیاسی بودن این اقدام مجلس ایجاد کرده است. طرفداران افزایش قیمت معتقدند سود حاصل از خوراک گاز ارزان، عملاً نصیب عده‌ای اندک می‌شود و این در حالی است که گاز به عنوان یک ثروت ملی، متعلق به تمامی شهروندان است. نگاهی به سهامداران شرکت‌های پتروشیمی با خوراک گاز نیز نشان می‌دهد بخش اعظم سهام در اختیار شرکت‌هایی قرار دارد که نه به معنای دقیق کلمه خصوصی هستند و نه دولتی و به‌طور کلی برخلاف سال‌های پیش از خصوصی، سودآوری آنها متوجه تمام مردم نیست. ۶۶ درصد از سهام پتروشیمی پردیس و ۵۱ درصد از سهام پتروشیمی شیراز متعلق به شرکت گسترش نفت و گاز پارسیان (پارسان) است؛ شرکتی که هلدینگ نفتی سرمایه‌گذاری غدیر (وابسته به سازمان تامین اجتماعی نیروهای مسلح) به شمار می‌رود. شرکت سرمایه‌گذاری تامین اجتماعی از طریق شرکت‌های تاپیکو و صبا تامین، بیش از ۵۰ درصد از سهام پتروشیمی فن‌آوران را در اختیار دارد. بخش اعظم سهام بسیاری از شرکت‌های پتروشیمی با خوراک گاز نیز در اختیار شرکت‌هایی همچون پارسان، تاپیکو، تابان فردا و همچنین سرمایه‌گذاری‌های تامین اجتماعی و بازنشستگی گوناگون قرار دارد. در عین حال، کماکان سیاستگذاری‌ها بر عهده وزارت نفت و به‌طور خاص شرکت ملی صنایع پتروشیمی قرار دارد و مجلس نیز به عنوان ضلع جدید وارد ماجرای سیاستگذاری قیمتی شده است. با این تفاسیر چندان هم بعید نیست که پراکندگی مراکز تصمیم‌گیری پتروشیمی، توسعه و حتی آینده این صنعت را با مشکل مواجه کند.

پی‌نوشت‌ها:
1- نشریه پیام پتروشیمی، شماره ۷۲
2- گمرک ایران، آمار تجارت خارجی دوازده‌ماهه منتهی به اسفند ۱۳۹۲
3- خبرگزاری مهر، خبر شماره ۲۲۸۲۹۹۱.

منتشرشده در شماره ۱۱۱ تجارت فردا

پاسخ «ریاضی» به معادله وین

معادلات هسته‌ای و نفتی به سود عربستان حل می‌شود؟

زمانی که سقوط قیمت نفت به کانال ۸۰ دلار و عدم نقش‌آفرینی عربستان به عنوان متعادل‌کننده سنتی بازار این شبهه را به وجود آورد که مقامات ریاض به مدد ذخایر ارزی ۷۴۴میلیارد دلاری برنامه سیاسی خاصی را در دست دارند، تحلیلگران بازار نفت اقدامات عربستان را در چارچوب سه سناریو ارزیابی می‌کردند: فشار بر ایران و روسیه با توجه به انبوه نقاط اختلاف میان این کشورها با عربستان و آمریکا؛ فشار بر توسعه منابع غیرمتعارف شیل آمریکا و تلاش برای حفظ سهم بازار.

با برگزاری نشست ۱۶۶ اوپک که طی آن تلاش کشورهایی مثل ونزوئلا و اکوداور برای کاهش سقف تولید این سازمان به نتیجه نرسید، و پیش‌بینی سقوط قیمت نفت طی چند روز آینده به مرز ۶۰ دلار، احتمالاً می‌توان گفت هدف اصلی عربستان و دیگر کشورهای هم‌راستا، فشار بر ایران و روسیه است. چنانکه توجه آمریکا به خواست عربستان طی مذاکرات هسته‌ای را نمی‌توان با هدف‌گیری اولیه توسعه منابع شیل آمریکا توسط سعودی‌ها جمع‌پذیر دانست و حتی اگر چنین هدف مطرح باشد، احتمالاً فرعی و ثانویه است.

به نظر می‌رسد پس از افزودن معادله رفتار عربستان در اجلاس اوپک به مجموع معادلات قبل، هم‌اکنون می‌توان گفت سناریوی اول، یعنی فشار بر روسیه و به ویژه ایران به دلیل اختلافات سیاسی موجود، پیش‌راننده اصلی تحرکات عربستان در بازار نفت است. اگرچه افزودن معادلات دیگر می‌تواند این نتیجه‌گیری را دچار تغییر کند. در واقع کارشکنی سعودی‌ها در مذاکرات هسته‌ای و توجه آمریکا به آن، همان‌قدر که با سناریوی دوم در تعارض است، سناریوی اول را تقویت می‌کند. در این میان اجلاس اخیر در زمینه سناریوی سوم هیچ نقطه‌نظر روشنی به دست نمی‌دهد.

حدود یک‌سوم تولید نفت اوپک توسط عربستان صورت می‌گیرد. در صورت موافقت عربستان با کاهش سقف تولید، این کشور احتمالاً به همین نسبت و شاید حتی بیشتر باید در کاهش تولید مشارکت می‌کرد. اما این کاهش تولید در مقایسه با افزایش قابل‌توجه قیمت نفت، عملاً به لحاظ اقتصادی به سود این کشور بود، هرچند موجب کاهش سهم بازار اوپک و عربستان می‌شد که از جمله مواردی است که سعودی‌ها روی آن حساسیت ویژه‌ای دارند. موازنه ترازویی که یک کفه آن سهم بازار و کفه دیگر سود حاصل از فروش نفت است، قدری دشوار است.

اما عربستان با فشار بر ایران چه اهدافی را دنبال می‌کند؟ به نظر نمی‌رسد پاسخ به این سوال چندان دشوار باشد. اختلافات سیاسی و مذهبی قدیمی که طی دوران دولت قبل گسترش یافت، اضافه شدن ماجرای سوریه و یمن به مناقشات فی‌مابین و حتی روی کار آمدن دولتی اعتدال‌گرا در ایران که امکان ظهور مجدد این کشور را به عنوان قدرت اول منطقه مطرح می‌کند، همه می‌توانند به عنوان انگیزه‌های بالقوه مطرح شوند. طبیعتاً حل‌وفصل کامل اختلافات دو کشور هرگز یک گزینه نخواهد بود، اما می‌توان امید داشت هدف عربستان از این تحرکات، نه انتقام یا تنبیه ایران، که ایجاد شرایطی باشد که خروجی نهایی آن یک توافق حداقلی منطقه‌ای در زمینه مسائل سیاسی و دیپلماتیک است. نباید فراموش کرد شرط لازم و کافی حل برخی بحران‌های امنیتی و سیاسی خاورمیانه، که برای هر دو کشور تهدید محسوب می‌شود، توافق ایران و عربستان است.

منتشرشده در اقتصادنیوز

سناریوی سعودی

سلاح نفتی عربستان کدام کشور را هدف گرفته است: ایران، روسیه یا آمریکا؟

سلاح نفتی عربستان کدام کشور را هدف گرفته است: ایران، روسیه یا آمریکا؟

کدام کشور است که به معنای دقیق کلمه به «سلاح نفت»، مسلح باشد؟ پاسخ احتمالاً کشوری است که تاثیر قابل‌توجهی بر عرضه نفت داشته باشد، چنان که بتواند با کاهش یا افزایش عرضه نفت، بازار را تحت‌تاثیر قرار دهد. اگر این کشور به مدد ذخایر خارجی هنگفت خود تا حدی بتواند (لااقل در کوتاه‌مدت) از اثرات کاهش قیمت نفت مصون بماند و در عین حال همواره به عنوان بزرگ‌ترین صادرکننده نفت اوپک و جهان شناخته شود، با دقت قابل‌ پذیرشی می‌توان گفت «سلاح نفتی» را در دست دارد. مشخصاً «عربستان» تنها کشوری است که حد اعلای تمامی آنچه گفته شد و در واقع «سلاح نفتی» را در دست دارد؛ اما سوال اینجاست که آیا ممکن است گذشته از ایران و روسیه، حتی آمریکا هم با این سلاح تهدید شود؟ تا چند روز قبل، بسیاری از کارشناسان معتقد بودند کاهش قیمت نفت به منظور فشار بر ایران و روسیه صورت گرفته است. بر اساس گزارش وال‌استریت ژورنال، عربستان سعودی طی پنج ماه گذشته در فروش نفت به خریداران آسیای دور، تخفیف ارائه می‌کرد.۱ اما چند روز قبل و در نخستین روزهای ماه نوامبر، این کشور اقدام به ارائه تخفیف به خریداران آمریکایی و افزایش قیمت نفت صادراتی به مقصد اروپا و آسیا کرد. بسیاری این را به تلاش عربستان جهت باز پس گرفتن سهم خود از بازار آمریکا و نیز فشار بر توسعه منابع نفت شیل نسبت می‌دهند. برخی دیگر نیز نارضایتی عربستان از برخی اقدامات سیاسی آمریکا را در این تصمیم موثر دانستند. این اقدام عربستان، موجب کاهش بیشتر قیمت نفت شد و قیمت سبد نفتی اوپک به زیر ۸۰ دلار سقوط کرد. بر اساس این حرکت اخیر عربستان بود که برخی این فرضیه را مطرح کردند که شاید هدف جدید، نه ایران و روسیه که آمریکا باشد.

ادامه مطلب …

افسانه اوپک

بررسی اوپک و نقش ایران در آن در پنجاه‌ و چهارمین سالگرد تاسیس سازمان کشورهای صادرکننده نفت

بررسی اوپک و نقش ایران در آن در پنجاه‌ و چهارمین سالگرد تاسیس سازمان کشورهای صادرکننده نفت

۱۹ شهریور ۱۳۳۹ نمایندگان پنج کشور حاشیه خلیج فارس شامل ایران، عراق، کویت و عربستان همراه با ونزوئلا در کنفرانس بغداد گرد هم آمدند. گردهمایی‌ای که نتیجه آن تولد سازمانی بود که هنوز بعد از نیم‌قرن، به درست یا غلط، مهم‌ترین و قدرتمندترین بازیگر صحنه نفت و احتمالاً انرژی جهان ارزیابی می‌شود: سازمان کشورهای صادرکننده نفت، یا اوپک. اما درست در همین روزهای سالگرد تاسیس این سازمان، برخی تحلیلگران از پایان عمر آن می‌گویند. اشاره آنها، به ناتوانی اوپک در کنترل بازار نفت و سقوط قیمت نفت به زیر ۱۰۰ دلار است؛ گویی بود و نبود این سازمان تاثیر خاصی بر بازار ندارد. اما اوپک چگونه تاسیس شد؟

ادامه مطلب …

سقوط قیمت‌ها به جای سقوط رژیم‌ها

کاهش قیمت نفت چه اثری بر صادرکنندگان بزرگ دارد؟

کیث جانسون / خبرنگار ارشد فارن پالیسی

کاهش قیمت نفت چه اثری بر صادرکنندگان بزرگ دارد؟

با وجود آشفتگی در بازار نفت، همه دولت‌های نفتی در آشفتگی به سر نمی‌برند. اگرچه تولیدکنندگان بزرگ، از عربستان سعودی تا روسیه، برای موازنه بودجه به قیمت‌های بالای نفت متکی هستند، قیمت‌ها به لحاظ زمانی یا مقداری هنوز آنقدر افت نکرده‌اند که این کشورها را به لحاظ مالی تحت فشار قرار دهند. قیمت نفت خام در بورس نیویورک حتی به کمتر از ۹۰ دلار نیز کاهش یافت و قیمت نفت برنت دریای شمال به زیر ۹۳ دلار رسید. این کاهش در ادامه سقوط قیمت نفت است که از ژوئن آغاز شد. قیمت نفت در تابستان به ۱۱۵ دلار در هر بشکه رسید که در نتیجه گسترش تحرکات داعش در عراق بود. به عبارت دیگر می‌توان گفت با وجود انبوه اخبار نامحدود ترسناک درباره تروریست‌های وحشی یا تنش‌های جدیداً احیاشده جنگ سرد که سابقاً موجب خیزش قیمت نفت می‌شدند، قیمت نفت پایه طی حدود سه ماه، حدود یک‌پنجم سقوط کرده است.

ادامه مطلب …

داستان سقوط

چرا قیمت نفت کاهش یافت و این کاهش، چه اثری بر اقتصاد ایران خواهد داشت؟

چرا قیمت نفت کاهش یافت و این کاهش، چه اثری بر اقتصاد ایران خواهد داشت؟

هر روز، کمتر از دیروز. این تمام چیزی است که درباره بازار نفت در هفته‌های اخیر می‌توان گفت و اینکه اخبار مربوط به کدام نفت است، تغییر اساسی در نتیجه ماجرا ایجاد نمی‌کند. آخرین بهای سبد نفتی اوپک در زمان نگارش این مطلب، ۳۷/۸۹ دلار در هر بشکه است و کاهش بیشتر آن نیز دور از ذهن نیست. این رقم از اواخر ژوئن ۲۰۱۲ تاکنون بی‌سابقه بوده است. در سطح ماهانه، قیمت سبد نفتی این سازمان در سپتامبر ۲۰۱۴ معادل ۹۸/۹۵ دلار بوده است که کاهش بیش از چهار دلاری را نسبت به رقم ۷۵/۱۰۰ دلار در ماه آگوست نشان می‌دهد. قیمت نفت سنگین ایران در ماه آگوست، ۴۲/۱۰۱ دلار در هر بشکه بوده است. کاهش قیمت نفت به زیر ۱۰۰ دلار، به معنای احتمال کسری بودجه در سال جاری شمسی است. چراکه متوسط قیمت نفت در بودجه امسال کشور، ۱۰۰ دلار تعیین شده است. اما چرا قیمت نفت کاهش پیدا کرد؟

اشباع بازار
بیشتر بودن عرضه نسبت به تقاضا، اصلی‌ترین عامل موثر بر کاهش قیمت نفت ارزیابی می‌شود. تولید نفت از ذخایر غیرمتعارف آمریکا که در سال‌های اخیر به مدد قیمت‌های بالای نفت روی داده، موجب کاهش وابستگی این کشور به واردات نفت شده است. همزمان، افزایش تولید نفت کشورهایی مثل لیبی و البته ثبات نسبی صادرات نفت ایران بعد از توافق ژنو، عرضه کل نفت را افزایش داده است. در کنار این افزایش نسبی عرضه، همزمان با کاهش نسبی اخبار مربوط به تنش‌های سیاسی (از جمله بحران روسیه و اوکراین) موجب شده قیمت نفت کاهش یابد و چشم‌انداز کاهش بیشتر آن نیز دور از ذهن نباشد. اما این کاهش بیشتر نیز حد مشخصی دارد.

کف قیمت نفت
اما افزایش بیشتر قیمت نفت، تا حد خاصی می‌تواند روی دهد. کاهش قیمت نفت اگر درآمد کشورهای عضو اوپک را با تهدید قابل ‌توجهی روبه‌رو کند، می‌تواند به عزم جدی این سازمان برای جلوگیری از تداوم روند فعلی افت قیمت‌ها بینجامد. از سوی دیگر، کاهش قیمت نفت می‌تواند تا سطح معینی تداوم یابد. چراکه تولید از ذخایر نامتعارف، تنها در سطوح بالای قیمت نفت اقتصادی است و البته در مورد مقدار دقیق این سطح قیمتی، اختلاف نظر وجود دارد. کف قیمت نفت هرچه باشد، قیمت‌های فعلی نفت تهدیدی برای ایران به شمار می‌رود.

مصائب نفت ۹۰ دلاری
بودجه سال جاری با فرض قیمت نفت ۱۰۰ دلار در هر بشکه و صادرات نفت و میعانات گازی ۲۹۷/۱ میلیون بشکه در روز تدوین شده است. اگر کاهش قیمت نفت از طریق افزایش صادرات جبران نشود (که به نظر می‌رسد اینگونه باشد) ممکن است بودجه امسال از محل صادرات نفت با کسری مواجه شود. کاهش درآمدهای نفتی، همچنین از طریق کاهش ارز مورد نیاز برای واردات مواد اولیه مورد نیاز برای بخش صنعت، به رکود این بخش نیز منجر خواهد شد. از این جنبه نیز کاهش قیمت نفت به عنوان تامین‌کننده اصلی ارز مورد نیاز کشور، ممکن است نتیجه‌های منفی بر بخش صنعت داشته باشد. در نهایت باید توجه داشت عدد ۱۰۰ دلار تعیین‌شده، متوسط قیمت نفت در کل سال است و باید روند آتی قیمت را نیز مدنظر داشت.

منتشرشده در شماره ۱۰۵ تجارت فردا

نفت‌خواران

داعش به کسب درآمد سرشار از میدان‌های نفتی ادامه می‌دهد

درآمد روزانه گروه‌های مسلح / رشد جمعیت نظامی داعش / درآمد داعش از منابع مختلف

در ظاهر ماجرا، داعش به دیگر سازمان‌های تروریستی می‌ماند. در عالم واقع، این گروه دستگاهی است که به یاری نفت، به خوبی کار می‌کند. این تصادف نیست که داعش از یک بخش القاعده، به یکی از بزرگ‌ترین سازمان‌های تروریستی خاورمیانه تبدیل شده است. در روزهایی که داعش جزیی از القاعده بود، برای تامین مالی عملیات‌ها، بیشتر به اعانه حامیان اتکا داشت. به هر حال به نظر می‌رسد اکنون داعش یک سازمان کاملاً خودکفا به لحاظ مالی است که از طریق دزدی بانک، گروگانگیری، اخاذی، فروش آثار باستانی در بازار سیاه، وضع مالیات و مهم‌تر از همه فروش نفت، میلیون‌ها دلار به دست می‌آورد. با در نظر گرفتن این فعالیت‌ها، داعش به یک سازمان خودکفا با درآمد ناخالص روزانه حدود دو میلیون دلار تبدیل شده است.

ادامه مطلب …

خوان خونین

گروه‌های شورشی و تروریستی منطقه تمرکز ویژه‌ای بر مراکز و منابع نفتی دارند

گروه‌های شورشی و تروریستی منطقه تمرکز ویژه‌ای بر مراکز و منابع نفتی دارند

اگرچه بسیاری از گروه‌های تروریستی فعال در خاورمیانه و شمال آفریقا برای تامین مالی خود به کمک کشورهای منطقه وابسته هستند، تسلط آنها بر منابع و مراکز نفتی، درآمد قابل توجهی را برای آنها به ارمغان آورده است. در عین حال تامین مالی از محل کشورهای منطقه نیز در بسیاری موارد از محل فروش نفت صورت گرفته است. چنان که در مورد القاعده، باور عمومی بر این است که بخشی از تامین مالی از کانال عربستان صورت می‌گرفت که نمی‌توان نقش نفت را در این میان نادیده گرفت. علاوه بر القاعده، گروه‌های شورشی و همچنین تروریستی دیگری نیز در منطقه هستند که بخشی از تامین مالی خود را از محل نفت صورت می‌دهند. بارزترین نمونه آنها، خلافت اسلامی (داعش) است که آن را با طالبان مقایسه کرده‌اند؛ با این تفاوت که درآمد داعش به مراتب بیشتر از طالبان برآورد می‌شود. خلافت اسلامی به مدد درآمدهای نفتی توانسته است جذب نیروی گسترده‌ای را انجام دهد.

ادامه مطلب …

سلطان چاه‌ها

رژه نیروهای داعش در خیابان‌ها. داعش به مدد درآمدهای نفتی سرشار جذب نیروی گسترده‌ای در ماه‌های اخیر انجام داده است.

رژه نیروهای داعش در خیابان‌ها. داعش به مدد درآمدهای نفتی سرشار جذب نیروی گسترده‌ای در ماه‌های اخیر انجام داده است.

درباره بسیاری از پادشاهان و شهریاران بزرگ گفته‌اند که آنها بر دل‌ها حکمرانی می‌کردند و نه بر سرزمین‌ها. این لقب بسیار زیباتر از آن بود و هست که حتی پادشاهان خونریز هم از کنار آن به راحتی بگذرند و به همین خاطر بسیاری از آنها نیز خود را نماینده و مورد تایید مردم می‌دانند؛ به ویژه زمانی که رهبری یک گروه مدعی مبارزه و در واقع تروریستی را در دست دارند. در این میان به نظر می‌رسد یک نفر هست که نه می‌تواند و نه شاید علاقه‌ای داشته باشد که به فرمانروای قلب‌ها ملقب شود و او کسی نیست جز ابوبکر البغدادی، رهبر گروه داعش. مردی که پس از چند ماه جنگ و کشتار، مدعی تشکیل دولت اسلامی نیز شد و خود را خلیفه و امیرالمومنین نیز نامید؛ به خوبی می‌داند که اگر نفت نبود، احتمالاً فعالیت‌های او و تعداد اندکی از همراهانش در همان ابتدای کار با شکست مواجه می‌شد.

داعش بخش قابل‌توجهی از مناطق نفت‌خیز عراق و سوریه را در دست دارد

داعش بخش قابل‌توجهی از مناطق نفت‌خیز عراق و سوریه را در دست دارد

درآمد دو میلیون دلار در روز
سلطان چاه‌های عراق و سوریه، به مدد قاچاق نفت به قیمت‌های بسیار نازل، روزانه دو میلیون دلار به ثروت دولت تروریست خود می‌افزاید. چاه‌های نفت، به طناب اتحاد بسیاری از قبیله‌ها تبدیل شده‌اند و ابوبکر البغدادی به مدد نفت آنها، ارتشی چند ده هزارنفری گرد آورده است که هر روز بر تعداد آنها افزوده می‌شود. نکته اینجاست که از قضا برخی خریداران نهایی نفت داعش، دشمنان آنها هستند و به عنوان مثال، گفته می‌شود بخش زیادی از نفت داعش در سوریه، توسط حکومت بشار اسد خریداری می‌شود. در کنار این مساله، ظاهراً ماجرای نفرین نفت برای دولت‌های نفت‌سالار، جنبه جدیدی هم پیدا کرده است. طنز روزگار است که دولت‌های متکی به رانت نفت، امروزه از همان محل ضربه می‌خورند. دولت عراق که اکنون در تولید و صادرات نفت از ایران پیشی گرفته است، با گروهی دست‌به‌گریبان است که اگر نفت نبود، احتمالاً نه قدرت و نه نیروی نظامی فعلی را داشت. درآمد نفتی داعش برای اداره یک کشور ناکافی به نظر می‌رسد، ولی برای ناامن کردن یک منطقه و جهان کافی است.

نفت، ویروس خاورمیانه
در دیگر مناطق بحران‌زده خاورمیانه و شمال آفریقا اوضاع تفاوت اساسی ندارد. شورشیان انقلابی لیبی، پایانه‌های نفتی را به عنوان اهرم چانه‌زنی در دست نگه می‌دارند تا اگر خودشان نتوانستند نفتی صادر کنند، نگذارند دولت حاکم نیز پولی به دست آورد و نهایتاً نیز به توافق می‌رسند. در سودان، شورشیان دولت را به عدم شفافیت در هزینه درآمدهای نفتی و صرف این عواید نفت به مقاصد نظامی متهم می‌کنند. اما اگر قدری دقت کنیم، ماجرا حتی به امروز هم منحصر نیست. بیش از یک قرن قبل، زمانی که نفت در ایران کشف شد، شرکت‌های خارجی چاره‌ای نداشتند جز اینکه برای تامین امنیت و در واقع جلوگیری از حمله برخی طایفه‌های بومی، به آنها سهمی از پول نفت بدهند. پولی که البته بخشی از آن مجدداً صرف مقاصد نظامی همان طایفه‌ها می‌شد و ماجرای سهم‌خواهی تکرار می‌شد. پایان آن ماجرا، ظهور یک دولت مقتدر مرکزی به صدارت رضاشاه بود که با سرکوب شورش‌ها، آرامش نسبی را در ایران حاکم کرد. اما پایان ماجرای ابوبکر البغدادی چه خواهد بود؟ سلطان چاه‌ها، چه زمانی مغلوب خواهد شد؟

منتشرشده در شماره ۱۰۱ تجارت فردا

دولت مستعجل

باوجود دستیابی به درآمدهای نفتی سرشار، داعش موانع فراوانی در پیش دارد

کیث جانسون/خبرنگار ارشد فارن پالیسی

دیوانگان آدمکش داعش، همچون بسیاری گروه‌های در سایه (و البته نه زیاد در سایه) پیش از این، ظاهراً دارند در کسب و کار نفتی درگیر می‌شوند. و به نظر می‌رسد آنقدر این کار به کام آنها شیرین بوده است که میلیون‌ها دلار درآمد از محل آن به‌دست می‌آورند.
تروریست‌هایی که نوار گسترده‌ای از عراق و سوریه را تصاحب کرده‌اند، اکنون به سمت جرم از مدافتاده‌ای به نام قاچاق نفت متمایل شده‌اند. پولی که آنها از محل فروش غیرقانونی نفت به‌دست می‌آورند، موقعیت‌شان را به عنوان یکی از ثروتمندترین گروه‌های تروریستی خودکفا در جهان تقویت می‌کند؛ گروهی که برای تامین مالی نه به دولت‌های خارجی، که به درآمد حاصل از آدم‌ربایی و دزدی بانک متکی است. گروه همچنین از عهده دزدی تسلیحات نظامی گران‌قیمتی که آمریکا برای ارتش عراق باقی گذاشته است نیز برآمده‌ است؛ تسلیحاتی که آنها را از هزینه برای خرید آن بی‌نیاز می‌کند.

ادامه مطلب …