نوشته‌ها

که عمر جاودانی این است؟

می‌گویند از جمله خوبی‌های پیری این است که به تدریج حادث می‌شود. در یک حالت حدی، اگر فرض کنیم ظرف پنج روز و هر روز بیست درصد از موهای ما سپید شده‌اند، به مراتب بیشتر ناراحت خواهیم شد نسبت به پنج هفته یا پنجاه سال. همان‌طور که در اقتصاد ناهار مجانی نداریم، و اقتصاد علم زندگی است، در زندگی هم ناهار مجانی در کار نیست و از جمله هزینه‌های آن تدریجی بودن، عدم درک گذر عمر است. این را وقتی فهمیدم که در خدمت سربازی برای چندصدمتر دویدن نفسم بند می‌آمد و تا چند سال قبلش، ساعت‌ها روی آسفالت با توپ می‌دویدم. این را وقتی متوجه می‌شوم که می‌بینم برخی کارهای چند سال قبل چقدر خنده‌دار هستند و بار حسرت برخی لحظه‌های گذشته چقدر روی دوشم سنگینی می‌کند.

احتمالاً در لحظه مرگ، تنهاترین خواهیم بود. برای برخی از ما که نمی‌توانند با فریب عشق (که عشق خوب است، به خاطر همین فریبش و چه خوب است) تنهایی را فراموش کنند، سوال این خواهد بود که در این زندگی چه کرده‌ام. این سوال البته از جوانی شروع می‌شود و در لحظه مرگ، زمان اوج ناتوانی از تغییر، به حداکثر می‌رسد. پاسخی درخور به این سوال، برای برخی از ما، حیاتی‌ترین چیز است. یک راه برای فهمیدن پاسخ صحیح به این سوال، نگاهی به زندگی دیگران است. درسی که من از نارضایتی عمومی دیگران می‌گیرم، این است که آنها احتمالاً چند کار بزرگ و اشتباه را انجام داده‌اند در کنار کارهای درست فراوان. اما آن کارهای اشتباه کدامند؟ از کجا معلوم که اشتباه و درست را جابه‌جا درنیابیم؟ در پاسخ به سوال نهایی زندگی، این تنها به یک مقدمه می‌ماند؛ اگرچه بسیار مهم است.

از خوبی‌های مفاهیم مدیریت این است که مدل‌های خوبی برای پاسخ به این سوالات در اختیار فرد قرار می‌دهد. اما هرچه دانش بیشتر، سوال بیشتر. و سوال اصلی پابرجاست.