پاسخ «ریاضی» به معادله وین
معادلات هستهای و نفتی به سود عربستان حل میشود؟
زمانی که سقوط قیمت نفت به کانال ۸۰ دلار و عدم نقشآفرینی عربستان به عنوان متعادلکننده سنتی بازار این شبهه را به وجود آورد که مقامات ریاض به مدد ذخایر ارزی ۷۴۴میلیارد دلاری برنامه سیاسی خاصی را در دست دارند، تحلیلگران بازار نفت اقدامات عربستان را در چارچوب سه سناریو ارزیابی میکردند: فشار بر ایران و روسیه با توجه به انبوه نقاط اختلاف میان این کشورها با عربستان و آمریکا؛ فشار بر توسعه منابع غیرمتعارف شیل آمریکا و تلاش برای حفظ سهم بازار.
با برگزاری نشست ۱۶۶ اوپک که طی آن تلاش کشورهایی مثل ونزوئلا و اکوداور برای کاهش سقف تولید این سازمان به نتیجه نرسید، و پیشبینی سقوط قیمت نفت طی چند روز آینده به مرز ۶۰ دلار، احتمالاً میتوان گفت هدف اصلی عربستان و دیگر کشورهای همراستا، فشار بر ایران و روسیه است. چنانکه توجه آمریکا به خواست عربستان طی مذاکرات هستهای را نمیتوان با هدفگیری اولیه توسعه منابع شیل آمریکا توسط سعودیها جمعپذیر دانست و حتی اگر چنین هدف مطرح باشد، احتمالاً فرعی و ثانویه است.
به نظر میرسد پس از افزودن معادله رفتار عربستان در اجلاس اوپک به مجموع معادلات قبل، هماکنون میتوان گفت سناریوی اول، یعنی فشار بر روسیه و به ویژه ایران به دلیل اختلافات سیاسی موجود، پیشراننده اصلی تحرکات عربستان در بازار نفت است. اگرچه افزودن معادلات دیگر میتواند این نتیجهگیری را دچار تغییر کند. در واقع کارشکنی سعودیها در مذاکرات هستهای و توجه آمریکا به آن، همانقدر که با سناریوی دوم در تعارض است، سناریوی اول را تقویت میکند. در این میان اجلاس اخیر در زمینه سناریوی سوم هیچ نقطهنظر روشنی به دست نمیدهد.
حدود یکسوم تولید نفت اوپک توسط عربستان صورت میگیرد. در صورت موافقت عربستان با کاهش سقف تولید، این کشور احتمالاً به همین نسبت و شاید حتی بیشتر باید در کاهش تولید مشارکت میکرد. اما این کاهش تولید در مقایسه با افزایش قابلتوجه قیمت نفت، عملاً به لحاظ اقتصادی به سود این کشور بود، هرچند موجب کاهش سهم بازار اوپک و عربستان میشد که از جمله مواردی است که سعودیها روی آن حساسیت ویژهای دارند. موازنه ترازویی که یک کفه آن سهم بازار و کفه دیگر سود حاصل از فروش نفت است، قدری دشوار است.
اما عربستان با فشار بر ایران چه اهدافی را دنبال میکند؟ به نظر نمیرسد پاسخ به این سوال چندان دشوار باشد. اختلافات سیاسی و مذهبی قدیمی که طی دوران دولت قبل گسترش یافت، اضافه شدن ماجرای سوریه و یمن به مناقشات فیمابین و حتی روی کار آمدن دولتی اعتدالگرا در ایران که امکان ظهور مجدد این کشور را به عنوان قدرت اول منطقه مطرح میکند، همه میتوانند به عنوان انگیزههای بالقوه مطرح شوند. طبیعتاً حلوفصل کامل اختلافات دو کشور هرگز یک گزینه نخواهد بود، اما میتوان امید داشت هدف عربستان از این تحرکات، نه انتقام یا تنبیه ایران، که ایجاد شرایطی باشد که خروجی نهایی آن یک توافق حداقلی منطقهای در زمینه مسائل سیاسی و دیپلماتیک است. نباید فراموش کرد شرط لازم و کافی حل برخی بحرانهای امنیتی و سیاسی خاورمیانه، که برای هر دو کشور تهدید محسوب میشود، توافق ایران و عربستان است.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.