نغمههای نفتی
مدیران نفتی در گردهمایی خود چه گفتند؟
در شرایطی که پیمانکاران و خدماتدهندههای حفاری نفت در آن سوی دنیا به دلیل کاهش قیمت نفت با بحران، سقوط ارزش سهام و سیل اخراج کارکنان مواجه میشوند، در ایران بزرگترین کارفرمایان و پیمانکاران این صنعت در «دومین کنگره ملی صنعت حفاری ایران» گرد هم آمدند تا از «پردرآمدترین» بخش صنعت نفت ایران بگویند. شاید این هم از مزایای صنعت نفت دولتی و بدون حضور شرکتهای طراز اول جهانی باشد که بدون توجه به کاهش قیمت نفت، کماکان برای توسعه برنامهریزی میکند و تحریم را فرصتی میداند که موجب شده است شرکتهای پیمانکاری ایران بتوانند بیشتر رشد کنند. در عین حال به نظر میرسد تردیدهایی در رسیدن به اهداف مذکور در زمینه صنعت حفاری وجود داشته باشد: به عنوان مثال، حتی در زمینه تعداد دکلهای فعال در صنعت نفت (که تمام آنها در نهایت برای چند شرکت دولتی نفتی فعالیت میکنند) نیز هیچ اجماعی وجود ندارد و مدیران حاضر در کنگره، اعداد مختلفی را از ۱۲۰ تا ۱۵۰ دستگاه عنوان کردهاند. از سوی دیگر به نظر میرسد مطالعات دقیق و بهروزی درباره بهرهوری عملیات حفاری وجود ندارد. گزارش «تجارت فردا» را از گردهمایی صنعت حفاری ایران در ادامه میخوانید.
ظرفیت چهارمیلیونی تولید نفت
رکنالدین جوادی، مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران، عالیترین مقام حاضر در دومین کنگره ملی صنعت حفاری ایران بود که سخنان خود را با اعلام آخرین وضعیت ظرفیت تولید نفت ایران آغاز کرد: حدود چهار میلیون بشکه در روز، که البته به دلیل تحریم و کاهش تکلیفی، رقم تولید فعلی به مراتب پایینتر از آن است. به گفته جوادی، در برنامه پنجم توسعه رسیدن تولید نفت به رقم ۷/۴ میلیون بشکه در روز هدفگذاری شده است. مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران، ظرفیت تولید گاز را نیز ۶۶۰-۶۵۰ میلیون مترمکعب در روز اعلام کرد که بر اساس اهداف برنامه پنجم توسعه، به یک میلیارد مترمکعب در روز خواهد رسید. او رسیدن به اهداف برنامه پنجم را دستیافتنی و ممکن دانست و برای اثبات توانایی در این امر، به تحقق افزایش ۱۰۰ میلیون مترمکعبی تولید گاز در سال جاری اشاره کرد و نقش صنعت حفاری را در این میان، تعیینکننده دانست. معاون وزیر نفت، با اشاره به اجتنابناپذیر بودن حفاری در دریای خزر و عمان و لزوم توسعه حفاری در آبهای عمیق، عمر صنعت حفاری بومی را در ایران به سالهای پس از انقلاب محدود دانست. جوادی ارقامی هم درباره صنعت حفاری از کل هزینههای توسعه میدانهای نفتی اعلام کرد: چهار میلیارد دلار از مجموع ۱۵ میلیارد دلار سرمایهگذاری سالانه. مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران در ادامه گفت: «هماکنون بخش خصوصی قریب به ۵۰ درصد از حفاری را در کشور عهدهدار است؛ در حالی که در سالهای نه چندان دور بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، کل حفاری توسط شرکت ملی نفت ایران و به طور خاص، شرکت ملی حفاری ایران انجام میشد. در سالهای اخیر، دکلها و خدمات زیادی توسط بخش خصوصی تامین شده است.» جوادی از لزوم ظرفیتسازی سالانه ۳۰۰ هزاربشکهای در تولید نفت با توجه به افت تولید از مخازن گفت. باید توجه داشت این میزان ظرفیتسازی، صرفاً به منظور حفظ ظرفیت تولید مخازن است و برای افزایش ظرفیت تولید، باید هدفگذاری بیشتری را به انجام رساند. مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران در این خصوص گفت: «اگر هدفگذاری توسعه و رسیدن به ظرفیت تولید ۷/۴ میلیون بشکه در روز را در نظر بگیریم، و قرار باشد سالانه ۱۵۰ هزار بشکه ظرفیت جدید به ظرفیت تولید اضافه کنیم، معنی آن این است که باید تا افقهای بسیار دور برای ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار بشکه در روز، امکانات حفاری و نگهداشت جدید ایجاد کنیم. در میادینی که نیمه خود را سپری کردهاند، ظرفیت تولید چاهها به ۱۵۰۰ تا دو هزار بشکه در روز کاهش پیدا میکند و این یعنی باید برای سالیان طولانی، سالانه حداقل ۳۰۰ تا ۴۰۰ حلقه چاه در دست حفاری داشته باشیم. این بدان معنی است که با وجود ۱۴۰ دستگاه حفاری در کشور، باید سالانه به طور متوسط ۵/۳ تا ۴ حلقه چاه حفاری کنیم.» مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران، با اشاره به وضعیت استفاده از دکلهای حفاری در جهان اعلام کرد حتی برای حفاری ۵۰۰ حلقه چاه نیز به ۱۴۰ دستگاه حفاری نیاز نیست و در نتیجه باید برای بهبود بهرهوری، چند اقدام را انجام داد: «اولین اقدام این است که ناوگان حفاری را نوسازی و مدرنتر کنیم و زمانهای از دسترفته را، کاهش بدهیم. برای فراهم کردن این کار، باید نگاهی به مدیریت شرکتهای حفاری کرد و تعریف جدیدی از رابطه بین شرکتهای حفاری و کارفرماها داشت. باید قراردادهای جدید را با تغییر نگاه از روزمزد به کارمزد مورد بازنگری قرار داد. مدیریت حفاری به عنوان یک مجموعه یکپارچه، باید به دستاندرکاران حفاری بازگردد.» جوادی، بسیاری از زمانهای انتظار (Waiting Time) را مربوط به عدم طراحی درست چاهها برای حفاری دانست و پیشبینی مناسب تعامل کارفرما و پیمانکار را در قراردادهای حفاری، موجب تسهیل تصمیمگیری و تسریع گردش کار اعلام کرد که نهایتاً به افزایش بهرهوری صنعت حفاری و درآمد کشور میانجامد. مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران، شیوه برخورد با صنعت حفاری را پس از تحریم یک چالش جدی دانست و گفت: «پس از تحریم، انتظار میرود بازار سرمایه و تکنولوژی و امکانات به روی کشور باز شود و شتاب توسعه بیشتر باشد. اگر چند نکته را در نظر نگیریم، در این زمینه دچار مشکل خواهیم شد. در بخش کارفرما، باید با تغییر در قراردادها، سهم ساخت و مشارکت داخلی را شفافتر و دقیقتر کرد. آن چیزی که در قانون پیشبینی شده که ۵۱ درصد، سهم ساخت داخل باشد، از کل قرارداد است و میتواند به مواد، ساخت یا اجرا تعلق پیدا کند. باید این فرصت طوری تعریف شود که این ۵۱ درصد تا حدودی قابل توزیع متناسب در همه بخشهای صنعت باشد. ماموریت مهمتر این است که افراد درگیر در صنعت حفاری، توان خود را بالا ببرند و برخورد و اخلاق حرفهای خود را تقویت کنند.»
نفت و امنیت ملی
محمدجواد عاصمیپور، مدیرعامل اسبق شرکتهای ملی مناطق نفتخیز جنوب و ملی حفاری ایران، که هماکنون در یکی از شرکتهای زیرمجموعه گروه توسعه انرژی تدبیر به فعالیت میپردازد، چند روز پیش از حضور در کنگره طی نامهای سرگشاده به رئیسجمهور، انتقادهای صریحی را از عملکرد بیژن زنگنه، وزیر نفت، مطرح کرد و از جمله نوشت: «نه شورای عالی امنیت ملی، نه سازمان برنامه و بودجه، نه شخص معاون اول و نه سایر نهادها اشرافیت مطلوبی بر صنعت نفت ندارند و نمیتوانند نظارت عالیهای بر نفت داشته باشند لذا با توجه به نقش بینالمللی و مهم صنعت نفت پیشنهاد میشود کارگروهی تخصصی و فنی برای نظارت بر کار وزارت نفت تشکیل شود تا وضعیت از حالت فعلی وخیمتر نشود.» با توجه به پیشینه این انتقادها، چندان هم غیرمنتظره نبود که او سخنان خود را با چاشنی نقد مطرح کند. عاصمیپور، نقد خود را با ذکر یک خاطره آغاز کرد: «در تیرماه ۱۳۵۹ قبل از شروع جنگ، تحریم از بحث غذا شروع شد. من با حکم شهید رجایی، رئیسکل سازمان غله کشور شدم. با شهید اسلامی، سرپرست وزارت بازرگانی، به دفتر شهید رجایی رفتیم. وقتی ایشان حکم من را دادند، من دیدم تا شده است. ایشان گفتند امیدوارم تا زمانی که این حکم جاری است، تای نامه را باز نکنی؛ تا من را از نقد محروم نکنی. لذا زبان من، زبان نقد است. من نقد میکنم، پس هستم.» عاصمیپور، نفت و گاز را «بخش جبری و مسلط اقتصاد ملی»، «نعمت و نه نکبت»، «سرنوشت محتوم ملی» و «یک فرصت طلایی برای اقتصاد ملی» دانست و از اهمیت بخش نفت در اقتصاد ملی گفت: «اندیشه اقتصاد بدون نفت، دکترین ضد منافع ملی و ضد امنیت ملی است. تصور توسعه پایدار و حیات اقتصاد ملی بدون انرژی، ناممکن و شبیه تصور انسان، بدون تنفس هواست. نقش نفت، چندگانه و اولاً مربوط به درآمدهای ملی است. ۹۰ درصد از مصرف انرژی را بخش نفت تامین میکند و اگر این کار صورت نمیگرفت، باید حداقل ۷۰، ۸۰ میلیارد دلار واردات صورت میگرفت. حداقل ۲۰۰ میلیارد دلار، سهم هزینه فرصت و هزینههای مستقیم بخش نفت خام است؛ بدون در نظر گرفتن گاز و بخشهای دیگر. قطعاً اگر نفت نداشتیم، اولین درآمدهای ملی ما صرف واردات انرژی و نفت و بنزین میشد. هنوز هم در الگوی جهانی تا سال ۲۰۳۰، نفت و گاز با سهم ۶۵ درصد حرف اول را میزند. اگر صنایع هستهای ۳۰۰ درصد رشد کند، تا سال ۲۰۳۰ حداکثر میتواند هفت درصد از انرژی جهان را تامین کند. بقیه که بیرون از صنعت نفت هستند، میتوانند شعار تبلیغاتی بدهند؛ ولی ما که درون صنعت نفت هستیم، نباید از اقتصاد بدون نفت بگوییم. ما از اقتصاد با نفت، تقویت آن و مدیریت صحیح منابع میگوییم. اگر بلد نیستیم آن را مدیریت کنیم، به پدری میماند که تلاش کند ارثیهای برای فرزندانش باقی بگذارد، ولی فرزندان نتوانند آن ارثیه را خوب خرج کنند. همین نگاه بهانهای به دست متولیان صنعت نفت داده است تا ظرفیتسازی تولید را انجام ندهند. بهانهای به مجلس داده است که منابع لازم را به این صنعت تخصیص ندهد. آقای زنگنه باید کلی تلاش کند و اقناع به وجود آورد که نفت جزو مولفههای قدرت است. اگر نفت نبود، امروز امنیت ملی ما به امنیت جهانی وابسته میشد. ما باید نفت را به یک سپاه قدس بینالمللی در دیپلماسی انرژی تبدیل کنیم و امنیت جهان را به امنیت ملی خودمان پیوند دهیم. مرکز ثقل تغییر جغرافیای سیاسی منطقه، بحث نفت است.» عاصمیپور سپس از تولید نفت ماسهای در کانادا و نفت شیل در آمریکا گفت که توسعه آن، نه ناشی از نگاه اقتصادی، که نتیجه نگاه از دریچه امنیت ملی است و افزود: «برخی در زمان جنگ میگفتند علت اینکه عربستان تولید نفت خود را افزایش میدهد این است که میخواهد سوخت هواپیماهای عراقی را فراهم کند. هیچکس محاسبه نکرد که مگر این هواپیماهای عراقی چقدر سوخت نیاز دارند که کل ظرفیت تولید ۱۱ میلیون بشکه نفت عربستان، برای تامین آن است.» عضو هیاتعلمی دانشگاه صنعت نفت، در ادامه سخنان خود یک سوال را مطرح کرد: چرا نفت را زیر زمین نگه داریم؟ و اینگونه پاسخ داد: «هر روزی که نفت را دیرتر و غیرصیانتی برداشت کنیم، حتی در بازیافت ثانویه، برای همیشه به ازای هر ۱۰۰ بشکه ۲۵ بشکه را از دست میدهیم. به اضافه اینکه قدرت خرید دلار امروز، بیش از دلار فرداست. لذا اگر تولید را سریعتر افزایش دهیم، هزینه دسترسی به سرمایه را در اقتصاد پایدار بهینه میکنیم.» مدیرعامل اسبق شرکت نیکو، بخشی از سخنان خود را هم به اهمیت صنعت حفاری اختصاص داد: «بخش عمده کار، جاری کردن نفت از دل زمین به سطح زمین است. اگر هزینههای نگهداشت میدان را هم در نظر بگیریم، سهم اعتبارات ارزی و ریالی صنعت حفاری حدود ۴۰ درصد است. صنعت حفاری، مرکز ثقل شرکت ملی نفت ایران است. دکل حفاری، هم زایشگاه میدان است و هم قبرستان آن؛ چرا که تا مرگ یک میدان را بر عهده دارد.» عاصمیپور راهکارهایی نیز برای بهبود وضعیت صنعت نفت ارائه کرد: «بحث نگهداشت میدان را باید از برنامههای بودجهای و یکساله جدا کرد و آن را به برنامههای سهساله و پنجساله تبدیل کرد. حسن کار این خواهد بود که سرمایهگذاران با یک قرارداد پنجساله مواجه میشوند. دوم اینکه باید MDP (طرح جامع توسعه) میدان را به خود شرکتهای حفاری سپرد. بخش مهندسی شرکتهای حفاری را میتوان مسوول تهیه MDP قرار داد. پروژههای بخش حفاری باید به صورت EPCF تعریف شوند. در صنعت حفاری باید شرکتها کنسرسیوم تشکیل دهند. چرا باید این تعداد مناقصه برگزار شود؟ هر مناقصه، بازیهای خاص خودش را دارد. برخی میگویند تامین مالی سخت است. زمانی که من در نیکو بودم، اجاره سهساله دکلهای حفاری را برای شرکت نفت فلات قاره انجام دادیم. در بخش توسعه، تولید زودهنگام هم داریم که اگر از محل هر چاه ۹۰ روز تولید صورت گیرد، هزینه آن چاه تامین میشود. میتوان این کار را در نگهداشت تولید انجام داد و شرکتهای حفاری بعد از تامین اعتبار اولیه، و رسیدن تولید چاه به ۹۰ روز، از خود چاه هزینههای آن را پرداخت کرد.» مدیرعامل اسبق شرکت ملی حفاری ایران، اشارهای هم به مشکلات پیمانکاران نفتی در شرایط کاهش درآمدها داشت: «شرکتها، همه از دلارهای نفتی درست شدهاند. اگر کسی از سرمایهگذاران تصور کند نابغه هزاره سوم بوده که توانسته است در بخش خصوصی سرمایهگذاری کند، آن هم بدون شرایط اقتصادی و تحریم، فرضیه غلطی دارد و بخشی از شرایط بازار را که به او فرصت داده است امروز سرمایهگذار باشد، نادیده گرفته است. ۷۰ درصد صدرا واگذار میشود ولی برای شرکت ملی نفت ایران اهمیتی ندارد. صدرا به لطف دلارهای نفتی، صدرا شد. شرکت مهندسی و ساخت تاسیسات دریایی ایران نیز همینطور. چرا باید اجازه دهیم قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا ۷۰ درصد سهم خود را به یک فرد بفروشد و آن فرد هم چوب حراج به آن بزند؟ تعداد بسیار زیادی از شرکتهای خصوصی در لیست بدهکاران بانک و طلبکاران نفت هستند. باید پول آنها را داد تا در لیست بدهکاران بانکی نباشند.» عاصمیپور، متقابلاً نسخههایی را نیز برای بخش خصوصی ارائه کرد: «صاحبان سرمایه، لزوماً نوابغ مدیریت نیستند. جدایی مالکیت از مدیریت، فرضیهای است که باید در بخش خصوصی اتفاق بیفتد. این وضعیت One Man Company که باعث شده است آقایان در شرکتهای خودشان امرونهی کنند و جذب مدیریت را از بازار کار به خوبی انجام نمیدهند، باید از بین برود. باید به مدیران لایق در بخش خصوصی فرصت داده شود. بخش خصوصی باید بهترین مدیران را جذب کند تا سرمایهگذار برود رایزنی کند، سالی یک بار در مجمع حضور یابد، استراتژیها را تعیین کند و مواظب سهامش باشد. پس از جدایی مالکیت و مدیریت باید توجه داشت که مدیران عملیاتی هم الزاماً نوابغ مدیریت نیستند. یک بازیکن فوتبال، ممکن است سرمربی خوبی نباشد.» دامنه انتقادهای عاصمیپور، به مقامات ارشد دولت هم رسید و او گفت: «یک اتاق بازرگانی داشتیم که نیمچهصدایی داشت که با رفتن آقای نهاوندیان به دفتر رئیسجمهور، صدایی از آن نمیشنویم. صبحانه کاری میخورند و آقای نهاوندیان هم یکی از آثار خوبشان این بوده است که توانستهاند این صدا را مدیریت کنند.»
حفاری، کلید فتح مخازن نفت و گاز
حمید بورد، مدیرعامل سابق شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب و مشاور مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران، سخنان خود را در افتتاحیه دومین کنگره ملی صنعت حفاری ایران، با این جمله معروف شروع کرد که حفاری، «کلید دستیابی به مخازن نفت و گاز» است. او با اشاره به سهم ۵۰درصدی هزینههای حفاری از کل هزینه توسعه میادین، اعلام کرد که در مناطق نفتخیز جنوب بعضاً تا ۶۵ درصد از هزینههای نگهداشت و توسعه را حفاری تشکیل میدهد. مشاور مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران، اشارهای هم به آمار دکلهای حفاری در جهان داشت که بر اساس آن، بیش از ۵۰ درصد از دکلهای جهان در آمریکا فعالیت میکنند. حضور این تعداد دکل حفاری در آمریکا، یکی از جلوههای «انقلاب شیل» به شمار میرود؛ توسعه منابع غیرمتعارف نفت شیل که به مدد فناوریهای نوین حفاری و افزایش قیمت نفت روی داده است. بورد نقاط قوت صنعت نفت ایران را مربوط به برخورداری از ذخایر عظیم و نفت گاز، سابقه ۱۰۰ساله در صنعت نفت و حضور نیروی انسانی متخصص دانست و در مقابل نیز فناوریهای نوین، تامین مالی، HSE و راندمان پایین دستگاههای حفاری را نمونههایی از نقاط ضعف این صنعت دانست. بورد در بخش دیگری از سخنان خود، به بحث رسیدن میادین نفتی به نیمه دوم عمر پرداخت و گفت: «هرقدر عمر مخازن بیشتر باشد، نیاز به حفاری چاه نیز افزایش مییابد. چاهی که روزگاری روزانه ۱۰ هزار بشکه نفت تولید میکند، ممکن است تولید فعلی آن به ۱۰۰۰ تا ۱۵۰۰ بشکه در روز رسیده باشد. لذا باید توجه داشت که زمان تولید ارزان و آسان گذشته است.» مشاور مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران، به مطالعه صورتگرفته درباره ظرفیت فعالیت دستگاههای حفاری ایران اشاره کرد که ۱۲۰ دستگاه بوده است؛ چراکه بحث فعالیت فقط به تامین دکل منحصر نیست و باید خدمات مربوطه نیز به طور کامل تامین شوند.
جلوگیری از مهاجرت گاز به سمت قطر
فرخ علیخانی، مدیر مهندسی نفت و گاز شرکت نفت و گاز پارس که شرکت متبوعش کارفرمای میدان گازی پارس جنوبی است، بخش اعظم سخنرانی خود را به عملکرد پیمانکاران ایرانی و خارجی در حفاری چاههای این میدان اختصاص داد. علیخانی در سخنان خود، از تمرکز بر فازهای مرزی در پارس جنوبی گفت که در ابتدا تمرکز بر کمیت و سپس بر کیفیت صورت گرفته است: «در سال ۱۳۸۸ سه دستگاه دکل در پارس جنوبی وجود داشت. در سال ۱۳۸۹ هشت دستگاه وجود داشت که هیچکدام ملکی نبودند. در سال ۱۳۹۰ تعداد دکلها به ۱۰ دستگاه شامل یک دستگاه ملکی افزایش یافت. در سال ۱۳۹۱ تعداد دکلها به ۱۴ و دکلهای ملکی به پنج افزایش یافت. در سال ۱۳۹۲ که بیشترین تعداد دکل حضور داشت، تعداد دکلهای پارس جنوبی به ۲۰ دستگاه رسید که ۹ دستگاه آن ملکی بود و این بحث مطرح شد که اگر شرکتهای خارجی آب ایران را ترک کردند، با ۹ دستگاه بتوان فازهای مرزی را پوشش داد. هماکنون در نیمه دوم سال جاری، ۱۴ دستگاه دکل داریم که شش دستگاه آن ملکی است. ما سعی کردیم دکلهای خود را از منتهیالیه مخزن به سمت مرز آبی با قطر جابهجا کنیم و تمام مرز را پوشش دهیم. در واقع اقدام این بود که با چاهها دیواری ایجاد کنیم که اختلاف فشار دو سمت ایران و قطر کاهش یابد و از مهاجرت گاز به سمت قطر جلوگیری شود.» علیخانی اشارهای به شکستن رکورد شرکتهای خارجی در راهاندازی سکوها نیز کرد: «تمام افزایش تولید ۱۰۰ میلیون مترمکعبی در روز، از مرز با قطر تامین و در اجرا رکورد تمام شرکتهای خارجی شکسته شده است. بهترین عملکرد در راهاندازی سکوها، به استاتاویل نروژ با ششماه زمان تعلق داشت؛ ولی ما سکوی B فاز ۱۲ را طی چهار ماه راهاندازی کردیم.»
نیاز چاههای نفتی به تعمیر
بهمن سروشی، مدیرعامل شرکت گلوبال پتروتک، که سالیان طولانی به عنوان مدیر نظارت بر تولید شرکت ملی نفت ایران فعالیت میکرد، از دیگر سخنرانان دومین کنگره ملی صنعت حفاری ایران بود که اینگونه به مساله حفاری در صنعت نفت وارد شد: «در زمانی که تولید نفت حدود چهار میلیون بشکه در روز بود، در اثر برداشت از مخازن، افت تولید ۳۰۰-۲۵۰ هزار بشکه در روز بود. لذا باید طوری برنامهریزی شود که این افت تولید جبران شود. علاوه بر آن باید برای افزایش تولید نیز برنامهریزی کنیم. ما تعداد زیادی چاه به ویژه در پارس جنوبی حفاری کردیم که با وجود گذشت ۱۰، ۱۲ سال از شروع تولید آنها، نیاز به تعمیراتی دارند که در آینده باید صورت گیرد؛ همینطور چاههایی که در فلات قاره یا مناطق نفتخیز جنوبی حفاری شدهاند.» سروشی از لزوم برنامهریزی برای تعداد دکلهای مورد نیاز در کشور گفت و انتقادهایی را نسبت به واردات بیش از حد دکل وارد کرد؛ دکلهایی که به گفته او پس از چند سال کار، ممکن است بیکار شوند.
دستاوردهای حفاری
حیدر بهمنی، مدیرعامل شرکت ملی حفاری ایران که در دوران زنگنه دوباره به مدیرعاملی شرکت ملی حفاری ایران بازگشته است، سخنان خود را با تقدیر از زنگنه آغاز کرد و گفت: «قبل از ایشان کسی سر جای خودش نبود. الان در صنعت نفت، هیچ فردی را بیارتباط با سمتش نمیبینید.» بهمنی در ادامه با اشاره به پیشرفتهای صنعت حفاری در دوران بعد از انقلاب گفت: «ما قبل از انقلاب هیچ نقشی در دریا نداشتیم. قبل از انقلاب در مجموع حدود هزار حلقه چاه حفر شد، ولی بعد از انقلاب حدود چهار هزار حلقه. صنعت حفاری کشور فناوری را به ترکمنستان برده است. در لیبی نیز تا زمانی که انقلاب صورت نگرفته بود، ایرانیان در کنار آمریکاییها و حتی جلوتر از آنها فعالیت میکردند. این در حالی بود که صنعت نفت درگیر فراز و نشیبهای دردسرسازی بوده است. هر فردی که میآمد، گروهی را با خود میآورد و برنامههای استراتژیکی را که توسط فرد قبلی طراحی شده بود عوض میکرد. صنعت حفاری کشور باید دور از نگاه سیاسی اداره شود. صنعت نفت جز به مسائل فنی و برنامههای استراتژیک نباید به چیز دیگری فکر کند ولی الان حاشیههای نفت چندین برابر مسائل فنی است. گرفتاریها در صنعت نفت نیست، بلکه بیرون از آن است.» مدیرعامل ملی حفاری سپس به شرکت خود پرداخت: «ما الان ۸۰۰ میلیارد تومان طلبکار هستیم و همین میزان بدهکاری داریم. الان ماههاست نتوانستهایم حقوق برخی از کارکنان را بدهیم. ولی صنعت حفاری دارد میچرخد و ۱۵ دستگاه حفاری در مخازن مشترک غرب کارون و پارس جنوبی مشغول فعالیت هستند.» شرکت ملی حفاری ایران، در سالهای اخیر با انتقادهایی درباره عدم واگذاری و رقابتپذیری مواجه شده است. روزگاری نام این شرکت در لیست واگذاری قرار گرفت و بعدها نیز گفته شد واگذاری آن به بخش خصوصی منتفی شده است. منتقدان از عملکرد شبهانحصاری این شرکت در بازار حفاری میگویند و بهمنی نیز اینگونه به آنها پاسخ میدهد: «تا چند سال پیش، شرکت ملی حفاری ایران ۱۰۰ درصد عملیات حفاری را انجام میداد ولی امروز ۵۰ درصد بازار در دست بخش خصوصی است. در این ۵۰درصدی که توسط شرکت ملی حفاری ایران اداره میشود، خدمات، حملونقل و بعضاً نیروی انسانی توسط بخش خصوصی تامین میشود. به عبارت دیگر میتوان گفت از ۵۰ درصد سهم ملی حفاری، تنها نصف آن واقعاً در دست این شرکت است. از سوی دیگر ۳۰ درصد از سهام شرکت را نیز سهام عدالت تشکیل میدهد. شرکتهای خصوصی باید خود را به روز کنند و از سوی دیگر شرکت ملی حفاری ایران وظیفه خود را برای حمایت از آنها مشخص کرده است؛ چنان که حدود ۴۰ شرکت حفاری با خود شرکت ملی حفاری ایران قرارداد دارند. اما آیا صندوق بازنشستگی، بنیاد مستضعفان یا تامین اجتماعی واقعاً خصوصی هستند؟» بهمنی در صحبتهای خود، گریزی دوباره به عملکرد شرکت ملی حفاری ایران زد و گفت: «هر زمانی که شرکتهای خارجی در بخش خشکی ایران در آن سرمایهگذاری کردند، و حتی در فاز یک میدان گازی پارس جنوبی، شرکت ملی حفاری ایران در رقابت برنده شده است. ما باید خودمان را آماده این موضوع کنیم که شرکتهای خارجی بیایند. الان نزدیک به ۶۰ درصد از امکانات ما در داخل تامین میشود و ما در ساخت داخل هم پیشرفتهای خوبی داشتهایم. الان با ۱۰ دانشگاه کشور قرارداد داریم. ماشینسازی اراک کلیه تجهیزات حتی BOP را ساخته و حتی قادر به صادرات آن است. امروزه شرکتهای خارجی ملی حفاری را در بحث کنترل فوران چاه، رقیب خود میدانند.»
مردِ آمارها
عبدالمحمد دلپریش، مدیر برنامهریزی تلفیقی شرکت ملی نفت ایران، موضوع محوری بحث خود را راندمان دکلهای حفاری قرار داد. او که معمولاً سخنرانیهای خود را با اتکا به آمار و ارقام متعدد ایراد میکند، در سخنرانی خود گفت: «هزینههای حفاری، تکمیل و تعمیر چاهها هر ساله بخش زیادی از منابع شرکت ملی نفت ایران را به خود اختصاص میدهد. در یک برآورد عام، حدود ۳۰ درصد از هزینههای توسعه میادین در خشکی و نزدیک ۵۰ درصد از هزینه توسعه میادین در دریا به عملیات حفاری و تکمیل چاهها مربوط میشود که این هزینهها روزبهروز افزایش مییابد. هماکنون نزدیک به ۱۳۰ دکل در خشکی و دریا در کشور فعالیت میکنند که حدود ۳۰ دستگاه در دریا و ۱۰۰ دستگاه در خشکی کار میکنند. اگر حفاریهای توسعهای و تعمیر چاهها را در نظر بگیریم، انتظار کارفرما این است که هر دکل در سال، حفاری و تعمیر حداقل چهار حلقه چاه را انجام دهد. هزینه حفر هر چاه توسعهای حدود ۱۵، ۱۶ میلیون دلار است. هزینه حفر چاه اکتشافی اعداد متفاوتی دارد ولی کمتر از ۲۰ میلیون دلار نیست. هزینه تعمیرات هم کمتر از ۱۰ میلیون دلار است. اگر ۱۰۰ دکل داشته باشیم و هر کدام چهار حلقه چاه با هزینه متوسط ۱۰ میلیون دلار حفاری کنند، باید سالانه چهار میلیارد دلار در حفاری خشکی هزینه شود. در بخش دریا هم اگر حداقل هزینه اجاره روزانه یک دکل دریایی را ۱۰۰ هزار دلار در نظر بگیریم و هزینه خدمات و کالا را نیز به طور متوسط دو برابر این رقم برآورد کنیم، مجموع ۳۰ دکل دریایی، سالانه حدود سه میلیارد دلار هزینه حفاری خواهند داشت. لذا سالانه هفت میلیارد دلار هزینه مورد نیاز است که رقمی بعید به نظر میرسد و هزینه واقعی انجامشده، بسیار کمتر از این است. پولی که کارفرما در طول سال به صنعت حفاری تزریق میکند، شاید نزدیک به حداکثر سه میلیارد باشد. با وجود این، تمامی ۱۳۰ دکل مشغول فعالیت هستند و این یعنی تعداد کمی چاه حفاری میشود. دکلی که باید سالانه حداقل چهار حلقه چاه تعمیر و حفاری کند، حداکثر دو چاه را تعمیر یا حفاری میکند که راندمان بسیار ضعیفی است و باید علت آن موشکافی شود. با توجه به منابع محدود و برنامه گسترده جهت رسیدن به چشمانداز و جبران عقبماندگیها طی تحریم، برنامه وسیعی برای حفاری در آینده وجود دارد. کارفرما میخواهد بیشترین راندمان را از دکلها دریافت کند و از پولی که تزریق میکند، بیشترین بهره را ببرد.»
حاشیههای فاز ۱۲ پارس جنوبی
بهنام رضایی، مدیرعامل شرکت مهران، که از پیمانکاران اصلی فعال در فاز ۱۲ پارس جنوبی است نیز در حاشیه کنگره به موضوع فاز ۱۲ پارس جنوبی، فعالیتهای صورت گرفته و حاشیههای مطرحشده پرداخت و گفت: «تولید سکوی C فاز ۱۲ که در حاشیه مخزن قرار دارد، از همان ابتدا محل تردید بود و حتی شرکتهایی مثل توتال و انی نیز به این مساله اشاره کرده بودند. اما در نهایت توسعه آن در دستور کار قرار گرفت تا به سکوهای دیگر متصل شود. برآورد این موقعیت، تولید کمتر از ۵۰۰ میلیون فوت مکعب در روز بود که در عمل نیز همین اتفاق افتاد. لذا کم بودن تولید چندان غیرمنتظره نیست. البته ممکن است مشکلات عملیاتی هم موثر باشد که هماکنون تعمیرات در دستور کار قرار دارد. لذا نخست باید توجه داشت که ما در شرایط تحریم فعالیت میکنیم و از تجربه کافی در برخی زمینهها هم برخوردار نیستیم. مشکلات مالی و بوروکراسیهای دست و پاگیر اداری نیز به جای خود هستند؛ ولی عملیات حفاری حتی برای یک روز هم متوقف نشده است. این ثمره تلاش و همکاری کارفرما و پیمانکار است. اما به محض ایجاد کمترین مشکل، سیل اتهامات به راه میافتد و یک مساله عملیاتی در سکوی A یا یک نوآوری در سکوی C، تبدیل به ابزاری جهت زیر سوال بردن کل فعالیتها میشود. یا شرکت دیگری که توانسته است در شرایط تحریم، تجهیزات درونچاهی را تامین کند و البته فرصت کافی جهت رفع مشکلات احتمالی را نداشته است، به دلیل عمل نکردن برخی ابزارها که در عملیات نفتی کاملاً معمول است، سرزنش میشود. در این موارد هم کارفرما و پیمانکار، ایراد را به گردن دیگری میاندازند. قطعاً در فاز ۱۲ وضعیت به تدریج بهتر خواهد شد؛ اما باید توجه داشت برخی رفتارها موجب میشود یک پیمانکار طراز اول در خدمات حفاری به وجود نیاید و باقی نماند. این یکی از نقاط ضعف صنعت ماست که کوچکترین ایرادی منجر به عدم پرداخت صورت وضعیتها و برخورد با پیمانکار میشود. با در نظر گرفتن همه موارد، آن چیزی که در فاز ۱۲ انجام شده واقعاً بینظیر بوده است.»
حرف اول در منطقه
حمیدرضا گلپایگانی، که مدتی است از مدیرعاملی شرکت ملی حفاری ایران برکنار شده است و به نمایندگی از شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب سخن میگفت، همچون حیدر بهمنی، از شرکت سابق خود گفت و اشارهای نیز به مشکل بزرگی این شرکت کرد: «شرکت ملی حفاری ایران الان سنگین شده است و ساختار آن باید اصلاح شود. شرکت ملی حفاری ایران، زاییده ۴۶ شرکت خارجی بود؛ شرکتی به این بزرگی، قطعاً از چابکی برخوردار نخواهد بود.» او وضعیت صنعت حفاری ایران را پیش از انقلاب اینگونه توصیف کرد: «قبل از انقلاب، دانشگاه صنعت حفاری در کشور نداشتیم. از ترکیه یا اتریش، فوقلیسانسهای حفاری داشتیم که به صورت محدود وارد کشور شده بودند. اجازه نمیدادند در صنعت حفاری، راهبری توسط متخصصان ایران صورت گیرد. الان دانشگاه صنعت نفت و دانشگاههای تهران این رشته را دارند. ما صنعت حفاری را تحویل گرفتیم که سیستم آن کارگری بود و تخصصی وجود نداشت؛ ولی با زحمت این شرکت شکل گرفت و اکنون در ردههای اول بینالمللی حرف برای گفتن ندارد. شرکت ملی حفاری ایران، در کل خاورمیانه حرف اول را میزند.»
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.