نوشته‌ها

فرجام سواری مجانی

دولت، مردم و شکل‌گیری ابرچالش‌ها

چند سالی از مطرح‌شدن موضوع ابرچالش‌ها در عرصه عمومی و اسنادی مثل برنامه ششم توسعه می‌گذرد که یکی از مشهورترین بیان‌ها درباره آن، اواخر سال گذشته از سوی مشاور اقتصادی رئیس‌جمهوری، که در دولت دوازدهم عهده‌دار عنوان دستیار ویژه رئیس‌جمهور در امور اقتصادی شده است، صورت گرفت. او، که سال‌هاست از اهمیت وفاق برای حل مشکلات می‌گوید، شش ابرچالش آب، محیط‌زیست، صندوق‌های بازنشستگی، بودجه دولت، نظام بانکی و بیکاری را به عنوان موانع بزرگ اقتصادی برشمرد و بعدتر در گفت‌وگو با شماره ۲۲۷ «تجارت فردا» افزود که دولت دوازدهم، آخرین مرز مهار ابرچالش‌ها در حوزه اقتصاد است؛ چرا که پس از آن، آسیب‌های اجتماعی در راه هستند. باوجود اینکه بخش قابل‌توجهی از ابرچالش‌ها، قبلاً هم از سوی اقتصاددان‌ها مطرح شده بود و تقسیم‌بندی نیلی، به بیان اولویت‌ها و چارچوبی برای رسیدگی به آنها می‌پردازد؛ هنوز نه بحث درباره نحوه سیاستگذاری در رسیدگی به چالش‌ها به پختگی انجام شده و نه حتی اجماعی در ضرورت تمرکز بر آنها به وجود آمده است. بخش زیادی از توجه عموم مردم، رسانه‌ها و فضای مجازی و سیاستگذاران صرف مسائلی می‌شود که احتمالاً کمترین اولویتی در مقایسه با این ابرچالش‌ها ندارند؛ چنان که شاید همین بی‌توجهی عمومی در قبال واقعیت‌هایی که دیر یا زود گریبان‌گیر همه ایرانیان خواهد شد و اکنون نیز عملاً مساله‌ساز هستند، ریشه اصلی شکل‌گیری ابرچالش‌ها باشد.

ادامه مطلب …

سدِ توسعه

سدسازی، کشاورزی و کم‌آبی چگونه می‌تواند مانع توسعه شود؟

سدسازی، کشاورزی و کم‌آبی چگونه می‌تواند مانع توسعه شود؟ طرح : آزاده پاک‌نژاد

سخن گفتن از معضلی که کشاورزان، روزنامه‌نگاران، اقتصاددانان، عموم مردم، سیاستگذاران و بالاترین مقام‌های دولتی درباره‌اش صحبت می‌کنند، آن‌گونه که بزرگان درباره نثر سعدی می‌گویند: «سهل و ممتنع». آسان است چون کشاورزان با آن درگیرند، روزنامه‌نگاران به کرات درباره‌اش نوشتند، اقتصاددانان بیش از گذشته آن را مهم می‌انگارند، عموم مردم با مصائبش آشنایند و سیاستگذاران به تجربه دشواری و گرانی مواجهه با آن را دریافته‌اند؛ و ممتنع می‌نماید چون سخن تکرار صحبت‌ها درباره سهم بیش از ۹۰ درصدی کشاورزی از مصرف منابع آب کشور، واقع ‌شدن ایران در کمربند خشک و کم‌بارش کره زمین، ارزانی و حتی رایگانی آب جایی برای سخن نو باقی نمی‌گذارد. و البته سوال این است که در شرایطی که حتی همان راه‌حل‌های تکراری مثل افزایش قیمت آب، لزوم افزایش راندمان آب کشاورزی، لزوم تغییر الگوی کشت و جانمایی صحیح پروژه‌های سدسازی، کشاورزی و صنعتی نیز در عمل اجرا نمی‌شوند، آیا اصولاً نیازی به سخن نو گفتن وجود دارد یا نه؟
اما آنچه سخن گفتن از داستانی «سهل و ممتنع» را ضروری می‌کند، همان است که آب را از متون دانشگاهی و نشریات تخصصی به صفحه اول روزنامه‌ها، بیلبوردها و گفت‌وگوی روزمره مردمان آورده. آب دیگر مساله‌ای محدود به کشاورزی یا اقتصاد نیست و مشکلات آن به تهدیدی برای «توسعه» ایران تبدیل شده است. اگرچه به گفته کارشناسان، وضعیت ایران سال‌ها با تصویر کشورهای قطحی‌زده و خشک فاصله دارد، اما روند خشکسالی، نشست زمین، فرسایش خاک، توفان‌های همیشگی، کاهش تولیدات کشاورزی، خالی شدن روستاها، تشدید مهاجرت به شهر و افزایش فقر در مناطق متکی بر کشاورزی، چندان از ایران امروز دور نیست و در بخش‌هایی از کشور آغاز شده است.
نگریستن به مساله آب از دیدگاه توسعه، از تقلیل آن به مساله‌ای مهندسی و فنی می‌کاهد و ابعادی جدید را مطرح می‌کند که بحث درباره بخشی از ابعاد آن را می‌توان در صفحات پیش‌رو دریافت. به عنوان مثال، با توجه به اتکای بسیاری از روستاییان و دهک‌های درآمدی پایین، چطور می‌توان نسخه افزایش قیمت آب یا تعطیلی بخشی از کشاورزی را توصیه کرد؟ به جز کشاورزان و مهندسان کشاورزی، عزم جدی نهادهای سیاستگذار و حضور واقعی تشکل‌های مردم‌نهاد چقدر در حل بحران آن ضروری است؟ اصلاً، آب چه پیوندی با اقتصاد سیاسی، ژئوپولتیک منطقه‌ای، توسعه و حکمرانی خوب دارد؟ نه پاسخ دادن، که حتی اندیشیدن به این سوالات هم می‌تواند راهگشایی برای حل معضل آب در ایران باشد.

منتشرشده در شماره ۱۴۱ تجارت فردا