پایتختِ پوپولیسمِ نفتی
نگاهی به جایگاه نفت در اقتصاد و سیاست ونزوئلا
ونزوئلا، دارنده بزرگترین ذخایر نفت جهان با حجمی تقریباً مساوی مجموع ذخایر نفتی ایران و عراق، یکی از پنج عضو موسس سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) و تولیدکننده روزانه ۳/۲ میلیون بشکه نفت در روز است؛ کشوری که برای سالهای متمادی با مواضع ضدآمریکایی و برنامههای حمایت اجتماعی رهبران آن شناخته میشد و اکنون نمونهای کمنظیر از دستبهگریبانی اقتصادهای نفتی با رکود، تورم و قحطی پس از سقوط قیمت نفت به شمار میرود. اگرچه برخی معتقدند سهم اصلی را در این میان نه سقوط نفت، که سیاستهای حمایت اجتماعی دارد که طی دوران ریاستجمهوری هوگو چاوس به اوج خود رسید و نیکلاس مادورو، اکنون وامدار و ادامهدهنده آن است؛ در روی دیگر داستان، آمیختگی کمنظیر اقتصاد و سیاست این کشور با نفت به چشم میخورد. ونزوئلا، یک کشور دموکراتیک است و در نتیجه نمیتوان استبداد سیاسی یک فرد یا اقلیت را عامل اصلی نابسامانی این کشور دانست؛ بلکه این بار، بخش قابلتوجهی از مردم هستند که همپای دولت سیاستهایی را تقاضا میکنند که محوریت آن توزیع رانت نفت است و به عقیده اغلب صاحبنظران، تنها با قید «پوپولیسم» میتوان در وصف آن سخن گفت. اما نفت در اقتصاد و سیاست ونزوئلا چه جایگاهی دارد و چگونه به جزء لاینفک زندگی اجتماعی مردم این کشور بدل شد؟
سرزمین نفتخیز
ذخایر نفت: ونزوئلا با ۲۹۸ میلیارد بشکه ذخایر اثباتشده نفت، در صدر کشورهای نفتخیز و بالاتر از عربستان با ۲۶۸ میلیارد بشکه، کانادا با ۱۷۲ میلیارد بشکه و ایران با ۱۵۸ میلیارد بشکه قرار دارد. البته این جایگاه طی چند سال اخیر به دست آمده و حجم ذخایر این کشور تا سالهای نخستین هزاره جاری، کمتر از یکسوم رقم فعلی بود. بر اساس گزارشهای سالانه اوپک۱، ذخایر نفت ونزوئلا در سال ۲۰۰۸ کمتر از ۱۰۰ میلیارد بشکه بود و این کشور پایینتر از عربستان با ۲۶۴ میلیارد بشکه، ایران با ۱۳۶ میلیارد بشکه، عراق با ۱۱۵ میلیارد بشکه و کویت با ۱۰۱ میلیارد بشکه ذخیره قرار داشت. در سال ۲۰۰۸ حجم ذخایر نفتی ونزوئلا به ۱۷۲ میلیارد بشکه افزایش یافت و متعاقباً در سال ۲۰۰۹ به بیش از ۲۱۱ میلیارد بشکه رسید. در سال ۲۰۱۰، ذخایر نفتی ونزوئلا بیش از ۲۹۶ میلیارد بشکه اعلام شد و از آن سال به بعد، ارقامی در حدود میزان اعلامی فعلی به عنوان ذخایر این کشور اعلام شدهاند. این رشد غیرمنتظره ذخایر نفتی ونزوئلا در شرایطی که بخش زیادی از آن به ذخایر نفت سنگین اختصاص دارد، با تردیدهایی از سوی کارشناسان مواجه شده و آنها ونزوئلا را به اعلام ارقام غیرواقعی متهم کردهاند؛ چرا که گفته میشود بخش زیادی از ذخایر این کشور به لحاظ فنی و اقتصادی قابلبرداشت نیستند. ونزوئلا پس از افزایش قیمت نفت بود که برداشت از ذخایر نفت سنگین این کشور را اقتصادی تلقی کرد و عربستان را به لحاظ میزان ذخایر پشت سر گذاشت. اکنون این احتمال مطرح شده است که برخی از ذخایر در نظر گرفتهشده در این کشور به لحاظ اقتصادی در شرایط فعلی قیمتهای پایین نفت قابل برداشت نیستند و در نتیجه باید حجم ذخایر این کشور کاهش پیدا کند.۲ بر اساس گزارش اداره اطلاعات انرژی آمریکا۳، کمربند نفتی «اورینوکو» در مرکز ونزوئلا، که بر اساس بررسیها ممکن است تا ۵۱۳ میلیارد بشکه نفت داشته باشد، مهمترین مخزن نفت سنگین این کشور است. مساحت این ناحیه ۲۲ هزار مایل مربع و تقسیمشده به ۳۶ بلوک در چهار ناحیه بویاکا، جونین، آیاچوچو و کارابوبو است.
تولید نفت: ونزوئلا بر اساس آمارهای اوپک به نقل از منابع ثانویه۴، روزانه حدود ۳/۲ میلیون بشکه نفت تولید میکند. همانند بسیاری از دیگر کشورها، اعلام رسمی ونزوئلا به اوپک، رقمی بیش از این را نشان میدهد. بر اساس آمارهای رسمی، تولید نفت این کشور طی سالهای اخیر بیش از ۶/۲ میلیون بشکه در روز بوده است. بر همین مبنا، تولید نفت ونزوئلا در بیشترین سطح خود طی دو دهه اخیر، حدود ۱/۳ میلیون بشکه در روز بوده که این ارقام در سالهای ۱۹۹۸ و ۲۰۰۵ به ثبت رسیده است. با وجود رشد قابلتوجه ذخایر ونزوئلا، تولید نفت این کشور افزایش چندانی را تجربه نکرده و در یک روند کلی در حال نزول بوده است. این تنزل در تولید نفت را به عوامل متعددی، از افت طبیعی تولید در میادین نفتی گرفته تا نیاز این کشور به سرمایهگذاری میتوان نسبت داد که به ویژه پس از مشارکت PDVSA در طرحهای اجتماعی طی دوران چاوس و تنزل شرایط قراردادی پس از ملیسازی دوباره، مسالهساز شده است.
صادرات نفت: بر اساس آخرین آمارهای رسمی اوپک، ونزوئلا در سال ۲۰۱۴ روزانه بیش از ۹/۱ میلیون بشکه نفت صادر کرد. از این رقم، سهم تقریبی آمریکای شمالی ۷۰۰ هزار بشکه در روز، آمریکای لاتین ۶۰۰ هزار بشکه در روز و آسیا و اقیانوسیه ۵۷۰ هزار بشکه در روز بوده است. با وجود تنشهای سیاسی میان ونزوئلا و آمریکا، این کشور بخش زیادی از نفت خود را به آمریکا صادر میکند. آمارهای اداره اطلاعات انرژی آمریکا نشان میدهد که پس از کانادا و عربستان سعودی، ونزوئلا در سال ۲۰۱۵ با صادرات روزانه ۷۸۰ هزار بشکه نفت، در جایگاه سوم صادرکنندگان بزرگ به این کشور ایستاد. البته در ماههای اخیر، ونزوئلا نیز از آمریکا نفت خام وارد میکند. بر اساس گزارش اخیر بلومبرگ۵ در ماههای اخیر و پس از لغو محدودیت ۴۰ساله صادرات نفت آمریکا، ونزوئلا اقدام به واردات نفت خام از این کشور را در دستور کار قرار داده است. نفت ونزوئلا سنگین و ترش (حاوی گوگرد نسبتاً زیاد) است و برای مصارف پالایش و فروش به دیگر کشورها، این کشور باید نفت خود را با انواع سبکتری مخلوط کند. بر اساس این گزارش، همچنین مناقصهای در ماه مارس برای خرید نفتهای وست تگزاس اینترمدییت، روسیه و نیجریه برگزار شده است.
درآمد نفتی: صادرات نفت به ویژه طی دوران افزایش قیمتها، درآمدهای هنگفتی را نصیب کشورهای نفتی کرد که ونزوئلا نیز از این داستان مستثنی نبود. بر اساس ارقام بولتن آماری سالانه اوپک، بیشترین رقم درآمدهای نفتی ونزوئلا طی دو دهه اخیر، در سال ۲۰۱۲ به میزان بیش از ۹۳ میلیارد دلار ثبت شد. بر همین مبنا، ونزوئلا طی سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۴، بیش از ۸۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی داشته و در سال ۲۰۱۴، نسبت درآمدهای نفتی به تولید ناخالص داخلی این کشور حدود ۳۷ درصد بوده است. با وجود این درآمدهای هنگفت، به دلیل مصرف بخش عمده درآمدها در مصارف گوناگون و از جمله طرحهای اجتماعی، «ذخایر خارجی ونزوئلا طی بازه زمانی ۱۹۹۹ تا ۲۰۱۴، دورانی که کل صادرات این کشور بر اساس آمار بانک مرکزی ونزوئلا بیش از ۸۵۰ میلیارد دلار بود، تنها هفت میلیارد دلار افزایش یافت. وابستگی اقتصادی ونزوئلا طی دوران رشد قیمت نفت در حال افزایش بود. نفت ۹۰ تا ۹۶ درصد از صادرات این کشور را طی هفت سال آخر دوره مذکور تشکیل میداد؛ رقمی که در اواخر دهه ۱۹۹۰ میلادی ۶۰ تا ۷۰ درصد بود. همزمان درآمد نفتی بیش از ۶۰ درصد از کل درآمدهای دولت را تامین میکرد. این رقم در اواخر دهه ۱۹۹۰ کمتر از ۵۰ درصد بود. در تناقضی ظاهری با این روند، حجم صادرات نفت طی سالهای ۱۹۹۹ تا ۲۰۱۴ حدود ۳۰ درصد کاهش پیدا کرد و این یعنی در دوران یادشده، وابستگی درآمدهای نفتی به قیمت نفت در حال افزایش بوده است.»۶ بر اساس آمارهای بانک جهانی، طی سالهای اخیر رانت نفت (تفاوت قیمت فروش نفت و هزینه تمامشده تولید) همواره بیش از ۱۶ درصد و در بیشترین رقم ۶/۳۸ درصد از تولید ناخالص داخلی این کشور بوده است.
سیاست نفتی
پیشگام حاکمیت بر نفت: ونزوئلا اولین کشور جهان سوم است که دارای قانون نفت شد. قانون نفت این کشور در سال ۱۹۲۰ به تصویب رسید. «در قانون مزبور بهره مالکانه یا حقالامتیاز بین ۵/۷درصد و ۱۵ درصد محصول تعیین شده بود. در سال ۱۹۳۳ با تجدیدنظری که در این قانون صورت گرفت، به دولت اجازه داده شد امتیاز اکتشاف و استخراج نفت برای حداکثر ۱۰۰ کیلومترمربع در هر قرارداد اعطا کند که نیمی از مناطق واگذارشده پس از سه سال مسترد میشد و بقیه را صاحبامتیاز میتوانست برای انجام عملیات استخراجی تا مدت ۴۰ سال در اختیار داشته باشد. در سال ۱۹۳۸ در بحبوحه بحران مکزیک در این قانون تجدیدنظر شد و بهره مالکانه در اراضی دولتی به ۱۵ درصد و در اراضی خصوصی و شهرداریها به ۱۶ درصد محصول به قیمت صادراتی افزایش یافت. در سال ۱۹۴۳ در قانون نفت ونزوئلا تجدیدنظر مجددی صورت گرفت. ترتیبات کاملاً جدیدی که در این تجدیدنظر پیشبینی شده بود، اثرات عمیقی در روابط بین شرکتهای نفتی و دولت ونزوئلا به وجود آورد. بیمناک از وقایع چند سال قبل در مکزیک و ملی شدن نفت در آن کشور، دولت آمریکا این بار دست همکاری دراز کرد و نظام جدید را پذیرفت… به موجب قانون جدید مجموع درآمد دولت از امتیازات نفتی شامل بهره مالکانه و مالیات بر درآمد و سایر مالیاتها باید در سال به حداقل ۵۰ درصد از سود خالص شرکتهای نفتی از عملیات استخراجیشان در ونزوئلا بالغ شود و بدین ترتیب اصل ۵۰-۵۰ یا تصنیف منافع بین شرکتها و کشورهای صاحب نفت پایهگذاری شد. با وجود اینکه ترتیبات جدید در ونزوئلا اثر محسوسی در کند کردن رشد سریع تولید نفت ونزوئلا نداشت و به تبع آن درآمد دولت از ۵۰ میلیون دلار در سال ۱۹۴۳ به ۴۱۷ میلیون دلار در سال ۱۹۴۸ رسیده بود، معهذا تفاوت هزینه تولید بین ونزوئلا و خاورمیانه از یک طرف و اجرای قانون مالیات بر درآمد از طرف دیگر، دولت ونزوئلا را بر آن داشت که به منظور دوراندیشی و حفظ امتیازات مالی به دست آمده و موقعیت رقابتی نفت ونزوئلا هیاتی را متشکل از سه نفر به ریاست معاون وزارت نفت و معادن ونزوئلا ادموندو لوئونگو کابلو در اواخر سال ۱۹۴۹ به خاورمیانه اعزام دارد تا ترتیبات جدید را برای دولتهای این منطقه تشریح کند و زمینه همکاری با این کشورها را فراهم کند.»۷ با وجود آنکه از پیشگامی ونزوئلا در بهبود وضعیت کشورهای نفتی به عنوان امری ستودنی یاد میشود که درآمدهای نفتی این کشور را به سرعت افزایش داد، روی دیگر ماجرا اثرات وضعی این اقدام بر ساختار اقتصادی این کشور است. «قانون هیدروکربن ۱۹۴۳ مجموعه جدیدی از انگیزههای حاکم بر اقدامات دولت را ایجاد کرد که ترجیحات و انتخابهای همه دولتهای بعدی را کاملاً محدود میساخت؛ آن هم با اثبات مقاومتناپذیری در مقابل مقامات دولتی، صرفنظر از اینکه اقتدارگرا باشند یا دموکراتیک…. قانون جدید همچنین نوعی ساختار مالی ایجاد کرد که بیشک به رفتار رانتیری مقامات دولتی و شهروندان خصوصی منجر شد. به جای تقویت ظرفیت تولیدی داخلی، این قانون وسوسهای دائمی ایجاد کرد تا سود شرکتهای خارجی را به منزله ابزاری برای استمرار فعالیتهایی که متکی بر یارانه نفت بودند کاهش دهد، آن هم ضمن اجتناب از اخذ مالیات از گروههای داخلی؛ واقعیتی که این گروهها درک میکردند.»۸
ملیشدن چندباره: صنعت نفت ونزوئلا در دهه ۱۹۷۰ میلادی، ملی اعلام و شرکت نفت این کشور با نام PDVSA تشکیل شد. این دوران همزمان با شوک نفتی اول بود و درآمد نفتی این کشور جهشی کمنظیر را تجربه کرد. درآمد نفتی ونزوئلا در سالهای ۱۹۷۲ و ۱۹۷۳ به ترتیب ۸/۲ و ۳/۴ میلیارد دلار بود. این رقم در سال ۱۹۷۴ به ۵/۱۰ میلیارد دلار افزایش یافت. با روی کار آمدن هوگو چاوس، ملی کردن مجدد صنعت نفت این کشور در دستور کار قرار گرفت. به عقیده چاوس و بسیاری دیگر، شرکت نفت این کشور عملاً همانند دولتی مستقل عمل میکرد و با دولت مرکزی همراستا نبود. در سال ۲۰۰۱، قانون هیدروکربن پس از تصویب مجلس، به امضای هوگو چاوس رسید و از سال ۲۰۰۲ اجرایی شد. این قانون، جایگزینی برای قانونهای ۱۹۴۳ و ۱۹۷۵ به شمار میرفت. بر اساس قانون جدید، تمامی فعالیتهای تولید و توزیع نفت، به استثنای مشارکتهای موجود در زمینه نفت سنگین، تحت کنترل دولت بود. سرمایهگذاران اجازه داشتند تا ۴۹ درصد در پروژههای بالادستی و تا ۱۰۰ درصد در پروژههای پاییندستی سهم داشته باشند. چاوس همچنین PDVSA را وادار کرد در طرحهای اجتماعی این کشور مشارکت بیشتری داشته باشد. بر اساس آمارهای دولت ونزوئلا، میزان هزینههای سالانه PDVSA در طرحهای اجتماعی تا سال ۲۰۰۳، کمتر از ۱۰۰ میلیون دلار بود. PDVSA در سال ۲۰۰۲، تنها ۲/۱۸ میلیون دلار در طرحهای اجتماعی هزینه کرد. در سال ۲۰۰۴، این رقم ناگهان به ۷/۲ میلیارد دلار افزایش یافت. روند صعودی هزینههای اجتماعی در سالهای بعد ادامه داشت و در سال ۲۰۱۱ رکورد کمنظیر ۳۰ میلیارد دلار را ثبت کرد. از این رقم، چهار میلیارد دلار به صندوق توسعه ملی و ۱۴ میلیارد دلار به برنامه ساخت خانه برای فقیران اختصاص یافت. از سال ۲۰۰۵ به بعد، ارقام چند و معمولاً بیش از ۱۰ میلیارددلاری بابت هزینه طرحهای اجتماعی، به جزء لاینفک صورتهای مالی PDVSA تبدیل شد و این شرکت دهها میلیارد دلار در این زمینه هزینه کرد. اقدام دیگر چاوس در سال ۲۰۰۲، تغییرات اساسی در مدیران PDVSA بود. این تغییرات با اعتراض برخی از کارکنان شرکت و عموم مردم به طول انجامید و طی دو سال، چندین دور ناآرامی به همراه آورد. ناآرامیها به پایان رسید و تعداد زیادی از کارکنان PDVSA اخراج شدند. این تحولات به چاوس امکان داد برنامه ملیسازی دوباره را پیش برد و در سال ۲۰۰۶، خواستار افزایش سهم PDVSA در پروژهها شود. او نفت این کشور را ملی اعلام کرد و سهم PDVSA را در مشارکتها به ۶۰ درصد افزایش داد. بر اساس گزارش اداره اطلاعات انرژی آمریکا درباره انرژی ونزوئلا، ۱۶ شرکت از جمله شورون، اگزون موبیل و رویال داچ شل خود را با موافقتنامههای جدید تطبیق دادند که البته عملاً چارهای جز این نداشتند. بعضی از شرکتها شرایط جدید را نپذیرفتند و در برخی موارد مصادرههایی نیز صورت گرفت.
خط مقدم رایزنیها: ونزوئلا از پیشگامان رایزنیهای نفتی و در کنار ایران، عراق، عربستان سعودی و کویت، جزو پنج کشور تشکیلدهنده اوپک است. در نشست شهریور ۱۳۳۹ (سپتامبر ۱۹۶۰ میلادی) پرز آلفونسو، وزیر نفت و معاون ونزوئلا، به نمایندگی از این کشور در نشستی حضور یافت که نمایندگان چهار کشور نفتخیز دیگر در آن حضور داشتند و به شکلگیری اوپک انجامید. «کشور ونزوئلا مبتکر و پیشقدم تاسیس اوپک بوده، در همه مراحل تحولات اوپک از جمله بالا بردن قیمت نفت در سال ۱۹۷۱ رل اصلی را داشته و دارد. برگزاری جلسه فوقالعاده اوپک برای رسیدگی به مسائل قیمت نفت در بحرانیترین دوره تحولات صنعت نفت در نهم دسامبر ۱۹۷۰ با حضور رافائل کالدرا رئیسجمهور ونزوئلا در کاراکاس پایتخت آن کشور تصادفی نبوده، نشاندهنده نقش مهم ونزوئلا در تثبیت و هماهنگی اوپک بود.»۹ بعد از روی کار آمدن هوگو چاوس در سال ۱۹۹۹، نقشآفرینی ونزوئلا در اوپک وارد مرحله جدیدی شد. برگزاری کنفرانس سران دولتهای عضو اوپک در این کشور و دبیرکلی نماینده ونزوئلا در این سازمان، بر حضور موثر ونزوئلا در اوپک افزود. چاوس طی دوران ریاستجمهوری، روابط گستردهای را نیز با ایران، که از دیرباز به لحاظ جهتگیری کشوری نسبتاً همراستا با آن به شمار میرفت، برقرار کرد. شاید یکی از نمونههای بارز چنین روابطی را بتوان در سفر سال ۱۳۸۶ چاوس به ایران و بازدید او از عسلویه دید؛ جایی که عملیات اجرایی فازهای ۱۵ و ۱۶ و نیز ۱۷ و ۱۸ آغاز شد. ونزوئلا قراردادهایی را نیز با ایران امضا کرد که البته به فرجام نرسید. نمونه مهم دیگر، اتحاد پتروکارائیب میان ۱۷ کشور دریای کارائیب با ونزوئلاست که در سال ۲۰۰۵ راهاندازی شد. در این اتحاد اعضا اقدام به خریداری نفت و محصولات نفتی PDVSA میکردند و میتوانستند متناسب با قیمت هر بشکه نفت، بخشی از پول آن را طی بازه زمانی طولانی تا ۲۵ سال پرداخت کنند. انبوه مراودات ونزوئلا پس از چاوس و با سقوط قیمت نفت، به شکلی دیگر و توسط نیکلاس مادورو ادامه یافت. او در سال ۱۳۹۳ و پس از آغاز روند نزولی قیمت نفت، سفری دورهای را آغاز کرد و از جمله به ایران آمد. از جمله محورهای سفر او، درخواست همکاری از کشورهای صادرکننده نفت برای جلوگیری از سقوط بیشتر قیمت نفت و همچنین دریافت کمک مالی بود. ونزوئلا از آن زمان تاکنون به صورت جدی تلاش برای کاهش تولید نفت کشورهای عضو اوپک را از طریق برگزاری نشست فوقالعاده در دستور کار قرار داد که این تلاش با وجود همراهی ایران و اکثریت اعضای این سازمان، با مخالفت عربستان و کشورهای همپیمان آن، به نتیجه نرسید. تداوم سقوط قیمت نفت، عربستان را نیز واداشت که به انبوه کشورهای طرفدار فریز تولید بپیوندد؛ اگرچه برخی معتقدند این طرح نیمنگاهی نیز به بازگشت ایران به بازار جهانی داشته است. این بار نه تنها کشورهای اوپک، که حتی روسیه نیز از لزوم در پیش گرفتن اقدامات جدی میگفت. در بهمن سال گذشته، وزیر نفت ونزوئلا به تهران آمد تا در کنار همتایان خود از قطر و عراق، با وزیر نفت ایران مذاکره کند. اگرچه هیچ نتیجه روشنی از این مذاکرات به دست نیامد، وقایع بعدی نشان داد که ایران تا زمان دستیابی به تولید نفت پیش از تحریمها، فریز را اجرا نخواهد کرد. امید ونزوئلا و دیگر کشورها، این بار به نشست دوحه در فروردینماه بود که با سیگنالهای مثبت منتشره پیش از نشست، انتظار دستیابی به یک توافق را زنده نگه میداشت. نشست دوحه نیز نتوانست مرهمی بر درد ونزوئلا باشد؛ اگرچه با تداوم روند صعودی قیمت نفت، این احتمال مطرح شد که در آیندهای نهچندان دور، اوضاع قدری بهتر میشود.
سرزمین بنزین پرحاشیه
یارانهها: ونزوئلا سالهاست به عنوان کشوری شناخته میشود که ارزانترین بنزین جهان در آن به فروش میرسد. قیمت یک لیتر بنزین در این کشور برای مدت قریب به دو دهه ثابت و حدود ۱۰ سنتاوو (هر سنتاوو یکصدم بولیوار، واحد پول ونزوئلا) بوده است. تغییر در قیمت بنزین همواره به عنوان اقدامی دور از دسترس که میتوانست شورش و ناآرامی را به همراه آورد، خط قرمز دولت به شمار میرفت؛ چنان که تلاشی برای تغییر قیمت آن در سال ۱۹۸۹ منجر به شورش شده بود. با کاهش شدید درآمدهای نفتی ونزوئلا پس از سقوط قیمت نفت، توان دولت برای پرداخت یارانه به شدت کاهش یافت؛ چنان که هرازگاهی اخباری درباره احتمال افزایش قیمت بنزین منتشر میشد. در فوریه سال جاری میلادی، تصمیم نهایی به افزایش قیمت بنزین پس از سالها از سوی مادورو اعلام شد و قیمت هر لیتر بنزین به شش بولیوار (۶۰ برابر قیمت قبلی) افزایش پیدا کرد. بسته به نرخ دلار در بازار آزاد، میتوان قیمتهای مختلفی برای بنزین در ونزوئلا اعلام کرد. بر مبنای نرخ رسمی، هر دلار ۱۰ بولیوار است. این نرخ رسمی برای خرید کالاهای ضروری مثل غذا و دارو استفاده میشود. نرخ شناور حدود ۳۴۰ بولیوار به ازای هر دلار است و در بازار آزاد هر دلار به ازای حدود ۱۲۰۰ بولیوار معامله میشود. لذا اکنون نمیتوان با قطعیت از نرخ بنزین در ونزوئلا سخن گفت، اگرچه برآورد میشود این کشور کماکان یکی از ارزانترین بنزینهای جهان را داشته باشد. با نرخ هر دلار مساوی ۱۰ بولیوار، هر لیتر بنزین ۶۰ سنت فروخته میشود. بر اساس گزارشهای غیررسمی به دلیل ارزانی بنزین در این کشور پیش از افزایش اخیر، روزانه ۳۰ تا ۱۰۰ هزار بشکه بنزین به خارج از کشور قاچاق میشد که البته برآوردی از تداوم قاچاق پس از افزایش قیمت در دست نیست. تخمینها از هزینه یارانه بنزین در ونزوئلا متفاوت هستند. بلومبرگ در گزارشی رقم ۱۵ میلیارد دلار را اعلام کرده است. گزارشهای دیگری ارقام مختلف از ۱۰ تا ۲۰ میلیارد دلار را در سال بیان میکنند که حتی کمترین رقم نیز برای کشوری مانند ونزوئلا در شرایط سقوط قیمت نفت، میتواند حیاتی باشد. اما هزینه واقعی یارانه بنزین برای ونزوئلا، به مراتب بیشتر از این ارقام است. محاسبات دو سال قبل فوربس طی دوران افزایش قیمت نفت، مجموع هزینه بنزین را برای PDVSA با توجه به هزینه سربهسر تولید بنزین و قیمت وارداتی آن، ۵۰ میلیارد دلار در سال برآورد میکرد.
پالایشگاههای ناکارا: با وجود اهمیت بالای بنزین در ونزوئلا، پالایشگاههای این کشور در وضعیت نابسامانی به سر میبرند. بر اساس گزارش اداره اطلاعات انرژی آمریکا، در سال ۲۰۱۴ ظرفیت پالایش داخلی این کشور ۳/۱ میلیون بشکه در روز بوده است که تمامی آن توسط PDVSA مدیریت میشود. مهمترین پالایشگاههای این کشور عبارتند از مرکز پالایش پاراگوانا با ظرفیت ۹۵۵ هزار بشکه در روز، پورتو دلا کروز با ۱۹۵ هزار بشکه در روز و الپالیتو با حدود ۱۲۷ هزار بشکه در روز. با وجود آنکه ظرفیت اسمی پالایش نفت این کشور سالهاست ثابت مانده، توان عملیاتی این پالایشگاهها در نتیجه آتشسوزی و عدم سرمایهگذاری جهت بازسازی تحلیل رفته است. این مشکلات به ویژه پس از آتشسوزی پالایشگاهی در آگوست سال ۲۰۱۲ و کشته شدن بیش از ۴۰ نفر پررنگ شد. البته PDVSA ظرفیت پالایشی بالایی را به میزان ۶/۲ میلیون بشکه در روز خارج از ونزوئلا در اختیار دارد. عمده این ظرفیت پالایشی در آمریکا قرار دارد و ناحیه کارائیب و اروپا در رتبههای بعدی قرار دارند. این اقدام جالب ونزوئلا، البته مابهازایی نیز در تجارت محصولات پالایشی دارد. با توجه به مصرف بالای فرآوردههای نفتی در ونزوئلا، این کشور هر روز بیش از گذشته به واردات از آمریکا وابسته شده است. در سال ۲۰۰۴، ونزوئلا روزانه ۱۴ هزار بشکه فرآورده از آمریکا وارد میکرد که در سال ۲۰۱۴ این رقم به ۷۶ هزار بشکه افزایش یافت. بیش از ۴۰ درصد از این صادرات را نفت با پالایش نیمهتمام تشکیل میدهد که ونزوئلا از آن برای بهبود کیفیت نفت خود استفاده میکند.
معمای فراوانی
در ونزوئلا و بسیاری از کشورهای جهان سوم، پیوند نفت با اقتصاد و سیاست، ناگسستنی و تعیینکننده است. ماجرا در این موارد صرفاً به سهم بالای نفت در اقتصاد یا تاثیر درآمدهای نفتی بر رشد اقتصادی و تورم منحصر نمیشود و ابعاد به مراتب گستردهتری را درمینوردد. مروری بر روایت کتاب «معمای فراوانی» میتواند به درک این ابعاد یاری رساند. در ونزوئلا، طی دهه ۱۹۲۰ میلادی با افزایش تولید نفت، نقش آن در اقتصاد کشور پررنگ شد. با وابستگی دولت به منبع نفت، تلاش برای افزایش درآمدها از این بخش افزایش یافت و نخستین بار به شکل قانونی برای مالیات بر درآمد شرکتهای نفتی، واجد جنبه حقوقی شد. اصل تصنیف، در واقع حاصل چنین تلاشی بود. با رشد درآمدهای نفتی، اتکای دولت به مالیات نفتی (و نه انواع دیگر مالیات) افزایش پیدا کرد و دولت رانتیر شکل گرفت؛ در کنار مردمی که به دلیل برخورداری از منابع سرشار نفت، مالیاتی کمتر میپرداختند. با ورود شرکتهای خارجی به ونزوئلا، شرایط جدیدی به این کشور تحمیل و بعضاً شرایط نامساعدی که از پیش وجود داشت، تشدید شد که مهمترین آنها به قوانین مالکیت، قدرت نیروهای اجتماعی و حق حاکمیت مربوط بود. نفت، قوه مجریه را تمرکزگرا کرد؛ اگرچه زمینه چنین تمرکزی پیشتر در آمریکای لاتین موجود بود. رئیسجمهور، مدیریت انبوهی از دلارهای بادآورده را در دست داشت؛ آن هم در کشوری که ساختار اداری منسجمی پیش از نفت برقرار نبود. با حضور شرکتهای خارجی، حوزه اختیارات دولت بیش از بخش خصوصی گسترش یافت؛ چرا که دولت مذاکرهکننده در قراردادهای نفتی به شمار میرفت. نفت در ونزوئلا فرآیندی را ایجاد کرد که در آن تلاش بر افزایش درآمدهای نفتی و هزینهکرد آن برای حل مشکلات بود و بس. اگرچه فرآیند یادشده کمابیش طی تاریخ ونزوئلا در قرن بیستم قابلمشاهده است، طی دوران ریاستجمهوری هوگو چاوس با انبوهی از نمودهای ماجراجویانه و هیجانی در سیاست داخلی و خارجی همراه و درست همانند قرن بیستم، با حضور این چهره کاریزماتیک، مفاهیم و پارادایم ملیسازی زنده شد. شرکت نفت نه به عنوان یک بنگاه اقتصادی در کنار دیگر بنگاهها، که به عنوان نمادی ملی مسوولیت توسعه کشور را بر عهده گرفت، طرحهای اجتماعی به مدد درآمدهای نفتی، پیشران محرومیتزدایی شدند و این مسیر بعد از چاوس هم ادامه پیدا کرد. نکته اینجاست که تمامی موارد یادشده در فرآیندی دموکراتیک به وقوع پیوست و نه در یک رژیم دیکتاتوری. این یعنی نفت، دولت و ملت ونزوئلا، هر دو را متاثر ساخته و مردم ونزوئلا به اندازه دولتمردان آن در پدید آوردن وضعیت فعلی سهیم هستند. ریشههای ماجرا مثل همیشه، صرفاً به یک فرد یا گروه خاص بازنمیگردد؛ بلکه احتمالاً ساختارها و نهادهای جامعه ونزوئلا را باید عامل کلیدی در این میان دانست. «اینکه آیا دولتها غارتگر یا توسعهای هستند، تا حد زیادی بستگی به منشأ درآمدهای اصلی دولت خصوصاً ویژگی بخش پیشتاز دارد که این درآمدها از آن محل تحصیل میشوند. مشخصتر اینکه هر جا بهرهبرداری از منابع معدنی با شروع تشکیل دولت مدرن مصادف شده است، همانطور که در همه موارد بحثشده در کتاب به استثنای نروژ اتفاق افتاد، ساختارهای انتخاب معین، ظرفیتهای نامتوازن و نواقصی به وجود میآورد که تا مدتهای طولانی از لحظه به وجود آمدن دوام میآورند. این رویکرد همچنین فروض نئولیبرالها را مبنی بر اینکه در هر جا و هر زمان نتایج توسعهای ضعیف داریم، دولت خطاکار اصلی است، زیر سوال میبرد. داگلاس نورث خاطرنشان کرده است که چارچوبهای نهادی «راهحل حیاتی برای موفقیت نسبی اقتصادها هستند»، یافتهای که از زمان ماکس وبر تا وید تکرار شده است… اگر یک درس روشن از تجربه صادرکنندگان نفت وجود داشته باشد این است که نتایج توسعهای به خصوصیات نهادهای دولتی بستگی دارد. اگرچه بازارها یا خوب نظارت میشوند یا بد، اما همیشه نظارت میشوند… به علاوه این رویکرد نشان میدهد هیچ دگرگونیای در دولت بدون دگرگونی همتایان خصوصی آن ممکن نیست… این یافتههای تئوریک، نتایج عملی دارد. رابطه بین کالاها و دولتها، ضعف توصیههای خطمشی اقتصادی کنونی بر پایه برنامههای تعدیل ساختاری خصوصاً در کشورهای صادرکننده نفت را آشکار میسازد. چون این کشورها عصاره «اقتصادهای بازار سیاستزده» بارزلی هستند، عقلانیت اقتصادی را نمیتوان از عقلانیت سیاسی جدا کرد.»۱۰
پینوشتها:
۱- Annual Statistical Bulletin (ASB)
۲- http://www.forbes.com/sites/rrapier/2015/12/28/prepare-for-a-dramatic-decline-in-oil-reserves
۳- EIA Country Analysis Brief: Venezuela
۴- Secondary Resources
۵- http://www.bloomberg.com/news/articles/2016-03-21/global-oil-power-venezuela-suddenly-has-a-thirst-for-u-s-crude
۶- Monaldi, Francisco, The Impact of Decline in Oil Prices on the Economics, Politics and Oil Industry of Venezuela, Columbia School of International and Public Affairs
۷- تاجبخش، غلامرضا و فرخ نجمآبادی، ناگفتههایی درباره سیاست نفتی ایران در دهه پس از ملی شدن و یادداشتهای فواد روحانی، نشر نی، صص ۳۱-۲۹.
۸- کارل، تریلین، معمای فراوانی: رونقهای نفتی و دولتهای نفتی، ترجمه جعفر خیرخواهان، نشر نی، صص ۱۴۱-۱۴۰.
۹- فخیمی، قباد، سی سال نفت ایران، نشر مهراندیش، ص ۴۸۹.
۱۰- معمای فراوانی، صص ۳۵۷-۳۵۲.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.