توهمِ استغنا
درآمدهای نفتی چگونه شاه را فریب داد؟
شاه در پاسخ به کارشناسانی که به او میگفتند طرحهای آرمانگرایانهاش را به زمان دیگری واگذارد میگفت شما این را برای بعد از مرگ من میخواهید؟ این روایت دستاول را حسنعلی مهران میگوید. مردی که در سالهای ۱۳۵۶-۱۳۵۴ سکاندار بانک مرکزی بود و معتقد است این بانک در آن زمان درصدد کنترل نقدینگی برآمد و حتی متهم شد در مقابل تزریق نقدینگی به بنگاههای نیازمند ایستاده است. اما سیاستهای پولی بانک مرکزی بدون اتخاذ سیاستهای مالی متناسب، نتیجه نداد و چنان که یکی از کارشناسان سازمان برنامه در نشست رامسر پیشبینی میکرد، اوضاع از کنترل خارج شد. نفت، در شرایطی که بانک مرکزی از استقلال کافی برخوردار نبود، تومار رژیم پهلوی را درهم پیچید .
مهران، که کتابش درباره سیاستها و هدفهای بانک مرکزی پیش از انقلاب اخیراً منتشر شده است، از موفقیت بانک مرکزی در دهه ۴۰ و به طور خاص سالهای حضور مهدی سمیعی در راس آن میگوید که توانست توازنی میان اهداف خود برقرار کند. در نقطه مقابل، دهه ۵۰ و تلاشهای نافرجام بانک مرکزی قرار داشت که با سیاستهای اقتصادی شاه و به بیانی دیگر طرحهای بلندپروازانه او همسو نبود و نتوانست اقتصاد ایران را از انحراف بازدارد. شاه و دیگر طرفداران توسعه کشور به مدد درآمدهای بادآورده نفتی، حتی کمبود کارگر و ظرفیت اندک بندرگاهها را در محاسبات خود دخیل نکرده بودند و با خیال اینکه با پول تمام مشکلات حلشدنی است، نقشه رسیدن به کشورهای صنعتی را طی کمتر از یک دهه در سر میپروراندند.
علاوه بر حسنعلی مهران، محمدهاشم پسران، که در آن دوران رئیس اداره بررسیهای اقتصادی بانک مرکزی بود و کامران موید دادخواه، رئیس دفتر برنامهسنجی و اقتصاد عمومی سازمان برنامه، روایتهای مشابهی از اشتباه شاه دارند. محمدرضا پهلوی احتمالاً میخواست ایران را به «الگو»ی توسعه نفتی بدل کند، اما فرجام کار او به «عبرت»ی برای آیندگان بدل شد.
منتشرشده در شماره ۱۳۲ تجارت فردا
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.