داستان یک بانک
نگاهی به روایت حسنعلی مهران از تاریخ، عملکرد و سیاستهای بانک مرکزی پیش از انقلاب
۲۳ سال پس از انتشار محدود کتاب «هدفها و سیاستهای بانک مرکزی ایران از ۱۳۳۹ تا ۱۳۵۷» در خارج از ایران، این کتاب در ایران نیز منتشر شد. اثری کمنظیر در تاریخنگاری اقتصادی معاصر که ضمن بررسی تحولات و شاخصهای اقتصادی سالهای پایانی دهه ۳۰ تا پیروزی انقلاب اسلامی، گزارش عملکرد بانک مرکزی نیز هست و البته خودزندگینامه مختصر نویسنده آن یعنی حسنعلی مهران نیز به شمار میرود. کتاب در سال ۱۳۹۴ توسط نشر نی در ۳۵۶ صفحه منتشر شده است. حسنعلی مهران طی قریب به ۱۹ سال فعالیت بانک مرکزی پیش از انقلاب، حدود دو سال و سه ماه مسوولیت این بانک را بر عهده داشت. با وجود این زمان مسوولیت مهران یعنی آبان ۱۳۵۴ تا بهمن ۱۳۵۶ یکی از پرچالشترین دوران اقتصاد و سیاست کشور به شمار میرود که از قضا این چالشها با توجه به روند متغیرهای اقتصادی وقت، با بانک مرکزی نیز پیوند خورده بود. شاید همین دلیل به تنهایی کافی باشد تا کتاب مهران را به مرجعی ضروری برای درک آنچه در اقتصاد معاصر گذشته است، تبدیل کند. اما واقعیت این است که مرور خاطرات آن دوره، بخش بسیار اندکی از کتاب را تشکیل میدهد و قوت اصلی نوشته مهران در تصویری است که او از تاسیس، فعالیت و دستاوردهای بانک مرکزی برای خوانندگان ترسیم میکند. رئیسکل اسبق بانک مرکزی، این اقدام را با تقسیمبندی کتاب به دو بخش اصلی صورت میدهد: فصول اول تا سوم که تحولات بانک مرکزی را پیش از تاسیس تا سال ۱۳۵۷ مرور میکند و فصول چهارم تا یازدهم که به بررسی «کارنامه» بانک مرکزی میپردازد. در این میان باید از بخش سومی هم نام برد که نه تنها به لحاظ اهمیت درخور توجه است، بلکه به لحاظ حجم نیز قریب به یکسوم کتاب را تشکیل میدهد و آن پیوستها و منابعی است که مجموعه اطلاعاتی از اشخاص، رویدادها، قوانین، شاخصها و اسناد دوران مورد بررسی به دست میدهد. مهران برای تالیف کتاب، ضمن استفاده از منابع و اطلاعات رسمی، از گفتوگو با روسای وقت بانک مرکزی و دیگر مقامات وقت نیز بهره برده است که جزو منابع دست اول به شمار میرود. با این تفاسیر کتاب ضمن آنکه در مرور رویدادها به یک روند زمانی پایبند است، در تصویر ماوقع از اسناد رسمی و گفتوگو بهره میگیرد و البته صرفاً به بیان داستان نمیپردازد؛ بلکه با استفاده از آمارها و گزارشهای بانک مرکزی، وضعیت اقتصاد کشور را در هر زمان شرح میدهد و در واقع مروری بر اقتصاد ایران از اواخر دهه ۳۰ تا انقلاب اسلامی نیز به شمار میرود. استفاده همزمان از این روشها و ابزارها باعث شده است خواننده طی مرور تاریخ بانک مرکزی، بر تاثیرات متقابل بانک و اقتصاد کشور نیز واقف شود و به عنوان مثال دریابد که همزمانی حضور مثلث مهدی سمیعی در صدر بانک مرکزی، صفی اصفیا در سازمان برنامه و علینقی عالیخانی در وزارت اقتصاد و توسعه اقتصادی نیمه نخست دهه ۴۰ شمسی اتفاقی نیست و این دو پدیده در شرایطی که هنوز رونق نفتی دهه ۵۰ روی نداده بود، چطور توسعه اقتصادی کشور را رقم زدند. خلاصهای از کتاب در ادامه این نوشته آورده شده است.