تراژدی دود و آتش
حادثه خیابان جمهوری، مساله خسارتهای آتشسوزی را در کانون توجه عموم قرار داد
پیش از ظهر روز ۲۹ دی ۱۳۹۲، تهران شاهد یکی از غمانگیزترین حوادث امسال بود. حادثهای که تمام مولفههای لازم برای تبدیل شدن به یک تراژدی را داشت: دو زن، در یک روز تعطیل عمومی (که احتمالاً اغلب افراد و به ویژه خانمها آن را به خانوادهشان اختصاص میدهند)، در یک کارگاه تولیدی مشغول کار بودند که آتش شروع میشود. نردبان کار نمیکند. تشک نجاتی هم در کار نیست. تنها مردم هستند و انبوه گوشیها و دوربینهایی که به ثبت واقعه میپردازند و البته آتش و دود. دو زن، سقوط میکنند و جان خود را از دست میدهند. حادثه اما انگار تازه شروع شده است. مسوولان از عجله قربانیان و عدم تواناییشان در استقرار مستحکم میگویند و منتقدان از لزوم برخورد با مسببان اصلی. این میان، یک چیز برای همه اثبات شده است: برای آتش، فرقی نمیکند قربانی در مرکز پایتخت کشور باشد یا در روستایی دورافتاده. فرقی نمیکند جولانگاهش اتوبوس اسکانیا باشد یا پژو ۴۰۵، مدرسهای در شینآباد باشد یا مجتمعی در تهران. آتش بدون مرز و محدوده قربانی میگیرد. سوال این است که آتشنشانی، چقدر برای مقابله با آتش آماده است؟