ایران و نفت ارزان
آیا باید به نفت بیستدلاری* عادت کنیم؟
با افت قیمت نفت به کانال ۱۰ دلار و تداوم پایداری آن در کانال ۲۰دلاری، این سوال مطرح شده که وضعیت فعلی بازار و قیمتها چقدر پایدار است؟ این سوال را میتوان در بازههای زمانی کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت پاسخ داد و البته مهمتر از پاسخ، دلالتهایی است که از آن میتوان برای امروز کشورمان دریافت کرد.
علت سقوط نفت
بیشترین سهم در سقوط اخیر قیمت نفت به افت شدید تقاضای جهانی به ویژه در فصل دوم ۲۰۲۰ ناشی از شیوع کرونا مربوط است. برآوردهای مختلف ارقامی در بازه ۱۵ تا ۲۰ میلیون بشکه در روز را نشان میدهند که بیشترین افت مربوط به آوریل با رقم بینظیر حدود ۳۰ میلیون بشکه در روز است. این افت شدید تقاضای نفت در شرایطی که توافق اوپکپلاس، بین کشورهای نفتی عضو اوپک (با محوریت عربستان) و شرکای استراتژیک خارج از این سازمان (با محوریت روسیه) تداوم پیدا نکرد، با رشد عرضه همراه شد و در نتیجه سقوط فعلی رقم خورد. البته انتظار میرفت حتی در صورت توافق اولیه نیز افتی کمابیش در همین حدود اتفاق افتد، چراکه کاهش تولید در حدود دو، سه میلیون بشکه در روز نمیتواند در این شرایط تاثیر چندانی داشته باشد و دیدیم که نشست اضطراری اوپکپلاس و توافق کاهش ۷ /۹میلیونی عرضه نیز نتوانست جلو روند نزولی قیمتها را بگیرد. شوک کرونا در شرایطی به بازار وارد شد که روندهای میانمدت نیز شرایط چندان خوبی را نشان نمیدادند: در سمت عرضه هر سال تولید نفت کشورهای غیراوپک (با محوریت آمریکا و اخیراً برزیل و نروژ) فزاینده و برای تامین افزایش تقاضا کافی بود؛ آن هم در حالی که سمت تقاضا عمدتاً در نتیجه تاثیرات جنگ تجاری چین و آمریکا وضعیت مطلوبی نداشت. با این مقدمه میتوان پرسید که چه مدت شرایط فعلی و بالطبع حضور نفت در کانال ۲۰ دلار تداوم خواهد یافت؟
برآورد کوتاهمدت
بر اساس برآوردهای فعلی و به شرط عدم تغییر اساسی در وضعیت کرونا، انتظار میرود بدترین وضعیت بازار مربوط به ماه آوریل باشد و کاهش افت تقاضا از ماه می شروع شود. همزمان، عرضه نیز از همین ماه رو به کاهش خواهد گذاشت؛ اما انتظار میرود برآیند تغییرات عرضه و تقاضا در نهایت به رشد موجودی انبارهای نفتی (Stocks) بینجامد و به عبارت دیگر کاهش عرضه برای جبران کاهش تقاضا کافی نباشد. این موضوع با لحاظ سطح بالای موجودی انبارهای نفتی، یعنی قیمتها تا پایان فصل جاری احیای قابل توجهی نخواهند داشت، اگرچه میتواند به محدوده ۳۰ دلار بازگردد. پس از آن، احیای تقاضا با سرعت بیشتری در نیمه دوم سال ۲۰۲۰ ادامه خواهد یافت؛ ولی این موضوع عیناً در قیمتها منعکس نخواهد شد. دلیل اصلی بالا بودن موجودی انبارها و ناکافی بودن کاهش عرضه اوپکپلاس برای تغییر قابل توجه در این موجودی است. همچنین انتظار میرود رشد ماهانه تقاضای نفت تا پایان سال (در مقایسه با ماه مشابه سال قبل) کماکان منفی باشد. برای میانگین سال ۲۰۲۰ افت تقاضایی در حدود ۱۰ میلیون بشکه در روز مورد انتظار است. از اینرو انتظار میرود در نیمه دوم سال نفت کماکان حداکثر در کانال ۳۰دلاری باقی بماند و برای سال میانگینی در حدود ۳۵ دلار رقم بخورد.
آینده میانمدت
بر اساس آخرین برآورد صندوق بینالمللی پول اقتصاد جهانی طی سال جاری رشد اقتصادی در حدود منفی سه درصد را تجربه میکند. با برآوردهای فعلی، در سال ۲۰۲۱ اقتصاد جهان به سال ۲۰۱۹ بازمیگردد؛ اما چشمانداز بازار نفت قدری نامساعدتر است و احتمالاً بازگشت بازار نفت به میانگین سال ۲۰۱۹ در ۲۰۲۲ رقم خواهد خورد. اوپکپلاس نیز با پذیرش این واقعیت، فعلاً آوریل ۲۰۲۲ را به عنوان زمان پایان توافق لحاظ کرده است. در سمت عرضه چنانچه قیمتهای پایین نفت بتواند تاثیری پایدار در حدود یک تا دو میلیون بشکه در روز بر نفت شیل داشته باشد، میتوان انتظار داشت نتیجه در سال ۲۰۲۱ بتواند میانگین سالانه قیمت نفت را با احیای قابل توجه به بالای ۵۰ دلار برساند. در غیر این صورت احتمالاً برای چنین رشدی نیازمند کاهش بیشتری از سوی اوپکپلاس خواهیم بود. با این تفاسیر میتوان گفت ورود قیمت نفت به کانال ۵۰ دلار در ۲۰۲۱ به سادگی و لااقل برای نصف سال روی نخواهد داد؛ اگرچه چنین امری ناممکن نیست. در سال ۲۰۲۲ میتوان انتظار داشت چنین میانگین سالانهای با احتمال بالاتری رقم بخورد. از جمله ریسکهای پیشروی قیمت نفت در این بازه میتوان به بازگشت ایران، ونزوئلا و لیبی به بازار اشاره کرد که در این صورت پتانسیل کاهش شدید قیمت وجود خواهد داشت.
چشمانداز بلندمدت
در بلندمدت با فرض اینکه عرضه نفت برای تامین رشد سالانه تقاضای نفت (که حداکثر در محدوده یک میلیون بشکه در روز خواهد بود) کافی است، باید بیشتر بر سمت تقاضای نفت تمرکز داشت. دو عامل مهم شکل آینده انرژی و بالطبع تقاضای نفت را رقم خواهد زد: نرخ رشد مصرف و ترکیب سبد انرژی. نرخ رشد مصرف انرژی با افزایش مستمر راندمان انرژی (Energy Efficiency) یا به عبارت دیگر کاهش شدت مصرف انرژی، همواره کاهنده خواهد بود که این موضوع برای سوختهای فسیلی بیشتر صدق میکند. انتظار میرود در دهه گذشته میلادی از پیک مصرف زغالسنگ عبور کرده باشیم و پیک مصرف نفت به احتمال بسیار بالا در دهه آتی میلادی رقم خواهد خورد. همزمان سهم انرژیهای تجدیدپذیر در سبد انرژی رو به افزایش بوده که این موضوع میتواند بر سهم سوختهای فسیلی تاثیرگذار باشد؛ اگرچه شاید این تاثیر بر گاز بیشتر از نفت مشاهده شود. این دو عامل در نهایت چشمانداز چندان درخشانی را برای نفت رقم نخواهند زد و انتظار میرود قیمتهای حقیقی (Real) سالانه نفت در محدوده ۵۰ تا ۷۵ دلار باقی بماند و حتی به سمت پایین این محدوده حرکت کند. سناریوهایی درباره باقی ماندن قیمتهای بلندمدت نفت در حوالی ۵۰ دلار و کمتر نیز وجود دارد. این چشماندازی است که از آن به Lower for Longer یاد میشود و دولتهای نفتی و اهالی این صنعت دیر یا زود با آن دستوپنجه نرم خواهند کرد.
ایران و نفت ارزان
اگرچه فروش نفت در محدوده نهایتاً چند صد هزار بشکه در روز برآورد میشود، افت قیمت نفت درآمد حاصل از صادرات فرآوردههای نفتی و همچنین بسیاری محصولات پتروشیمی را کاهش میدهد. از سویی به نظر میرسد قدرمطلق چنین کاهشی برای ایران بسیار کمتر از صادرکنندگان بزرگ است و از سوی دیگر تاثیر همین کاهش (در کشوری که با تحریم دستوپنجه نرم میکند) بر تراز تجاری و بودجه دولت میتواند قابل توجه باشد. انتظار میرود تاثیر این کاهش را در نرخ ارز بتوان ظرف چند ماه آتی مشاهده کرد. نکته اینکه شاید اگر ایران به جای چهار میلیون بشکه در روز، ظرفیتی بیشتر (مثلاً در حدود هشت میلیون بشکه در روز) داشت، به سادگی هر چندسال یکبار با تحریمهای نفتی مواجه نمیشد و احتمالاً به همین دلیل است که تحریمها همواره توسعه صنعت نفت ایران را هدف قرار دادهاند. به هر حال اکنون در شرایط تحریم قرار داریم و از چنان ظرفیتی نیز بیبهرهایم؛ ولی کماکان میتوان درباره سیاستگذاری بهینه برای توسعه منابع نفتی کشور (شاید پس از رفع تحریمها) چند کلامی گفت. تولید حداکثری نفت و رسیدن به ظرفیت هشت تا ۱۰ میلیون بشکه در روز نهتنها میتواند سپری محکم در مقابل وضع مجدد تحریمها باشد، بلکه به لحاظ اقتصادی نیز یک الزام است. چراکه با تصویر ارائهشده در بالا از قیمتهای بلندمدت نفت، نگه داشتن نفت زیر زمین و عدم تبدیل آن به ثروتی در روی زمین ممکن است برای همیشه ایران را از چنین ظرفیتی محروم سازد. این موضوع در ادبیات روز نفت دنیا مطرح شده و آژانس بینالمللی انرژی از آن به عنوان منابع متروک (Stranded Resources) نام برده است. سقوط اخیر قیمت نفت زنگ خطر را برای اقتصاد ایران به صدا درآورده و این پیام را دارد که رویای نگه داشتن نفت زیر زمین و فروش آن در آینده به قیمتهای سهرقمی احتمالاً هرگز رنگ واقعیت نخواهد پوشید؛ از اینرو باید همین امروز و با حداکثر توان ظرفیت تولید نفت را افزایش داد و بازار را به رقبایی مثل آمریکا، عربستان و روسیه نسپرد.
- * مطابق ادبیات متعارف، منظور از قیمت نفت در این نوشته، «قیمت نفت برنت» است که بنچمارک بخش عمدهای از دنیاست و نه WTI. از اینرو اتفاقات خاص از قبیل سقوط اخیر قیمت WTI به صفر و منفی (فارغ از اینکه پدیدههایی استثنایی هستند که علت آن هم به سادگی قابل توضیح است)، موضوع این نوشته نیست.