نوشته‌ها

فرصت سقوط نفت

چرا کاهش قیمت نفت برای اقتصاد ایران یک فرصت است؟

درآمد نفتی و ذخایر خارجی ایران و کویت و عربستان و ونزوئلا

هر روز ۴۲۰ میلیون دلار‍. این زیانی است که عربستان سعودی با صادرات حدود هفت میلیون بشکه در روز، به خاطر کاهش قیمت نفت از ۱۰۰ دلار به ۴۰ دلار متحمل می‌شود. با نرخ دلار ۳۴۵۰تومانی، بزرگ‌ترین صادرکننده نفت جهان، هر روز ۱۴۵۰ میلیارد تومان به خاطر کاهش قیمت نفت متحمل زیان می‌شود. این زیان برای ایران با توجه به صادرات کمتر از ۱/۱ میلیون بشکه در روز، بیش از ۶۰ میلیون دلار برآورد می‌شود. اما آیا می‌توان تصور کرد همان‌طور که عربستان با تحمل این کاهش درآمدهای نفتی در نظر دارد به برخی اهداف (اعم از فشار به برخی کشورها، توقف توسعه منابع «نفت شیل» یا حفظ سهم بازار) برسد؛ بتوان زیان روزانه بیش از ۶۰ میلیون‌دلاری ایران را نیز فرصتی برای اقتصاد کشور دانست؟

مدیریت کسری بودجه
تاثیر کاهش یا افزایش درآمدهای نفتی تا حد زیادی از طریق صندوق‌های ثروت ملی یا ذخایر خارجی بانک مرکزی قابل مدیریت است. آمارهای اوپک نشان می‌دهد درآمد نفتی ایران طی سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۳ قریب به ۸۰۰ میلیارد دلار و درآمد نفتی کویت طی بازه زمانی مذکور ۷۶۱ میلیارد دلار بوده است. منابع ایران در صندوق توسعه ملی حدود ۷۰ میلیارد دلار و ذخایر کویت ۵۴۸ میلیارد دلار (بیش از ۵/۷ برابر ایران) برآورد می‌شود. عربستان نیز ۷۴۰ میلیارد دلار ذخایر خارجی در اختیار دارد. اما ذخایر خارجی، تنها کانال مدیریت اقتصاد کشور در شرایط کاهش درآمدهای نفتی نیست. همان‌طور که در لایحه بودجه سال ۱۳۹۴ کل کشور نیز مشخص شده، تنها حدود ۳۳ درصد از درآمدها به صادرات نفت وابسته است. به نظر بسیاری از کارشناسان و بنابر اظهارنظر مدیران، مدیریت کسری بودجه در شرایطی که قیمت نفت از ۷۲ دلار پیش‌بینی‌شده در بودجه پایین‌تر آمده و به کانال ۴۰ دلار وارد شده است، چندان دشوار نخواهد بود. این اصلی‌ترین فرصتی است که کاهش قیمت نفت در اختیار اقتصاد کشور قرار می‌دهد: موازنه بودجه دولت از طریق تغییر در هزینه‌ها یا مالیات. در بخش هزینه‌ها، تغییر ردیف بودجه بسیاری از نهادهایی که تحت عناوین گوناگون و بدون هرگونه عایدی قابل‌توجه بخشی از درآمدها را به خود جذب می‌کنند، نخستین گام خواهد بود. انتظار در این میان، نه «درآمدزایی اقتصادی» توسط تمامی نهادها (از جمله نهادهایی که عنوان فرهنگی را یدک می‌کشند) که «توجیه» هزینه‌های صورت‌گرفته توسط آنها در شرایط اقتصادی حاضر است؛ هزینه‌هایی که هر سال با تورم افزایش می‌یابند و البته در شرایط وفور درآمدهای نفتی مورد حسابرسی دقیق قرار نمی‌گیرند. گام دیگر را دولت حتی پیش از کاهش قیمت نفت آغاز کرده است: اولویت‌بندی پروژه‌های عمرانی بر‌حسب درصد پیشرفت. امری که در ابتدا با اعتراض نمایندگان برخی استان‌ها مواجه و البته در نهایت پذیرفته شد. در این میان به نظر می‌رسد دولت با تداوم کاهش درآمدهای نفتی، با واقعیت برخی از طرح‌های نیمه‌کاره روبه‌رو خواهد شد؛ طرح‌هایی که فاقد توجیه اقتصادی هستند، با اسناد بالادستی یا الزامات توسعه منطقه‌ای (مثل محیط‌زیست) سازگاری ندارند و در نهایت تامین مالی آنها بدون توجه به محدودیت‌ها، فشار زیادی را بر بودجه دولت وارد می‌کند. در نهایت اینکه اقداماتی مثل حذف یارانه دهک‌های درآمدی بالا در شرایط کاهش درآمدهای نفتی می‌تواند با حمایت عمومی بیشتری همراه باشد. در بخش مالیات ممکن است دولت با یک دوراهی سیاستگذاری مواجه شود که احتمال تاثیر افزایش مالیات بر تاخیر در خروج از رکود را مطرح می‌کند. در شرایط اضطراری دریافت مالیات از بخش‌هایی که در شرایط عادی از فرار یا معافیت مالیاتی برخوردار بوده‌اند می‌تواند به صورت محدود و موقت در دستور کار قرار گیرد؛ درست همان‌طور که همه دولت‌ها در شرایط اضطراری دست به اتخاذ تصمیماتی می‌زنند که در وضعیت عادی برای آنها توجیهی وجود ندارد.

فرصت اقدام
اما فرصت سقوط تنها از کانال مدیریت کسری بودجه دولت ایجاد نمی‌شود. دو اقدام اساسی در این شرایط، رفع دو گلوگاه مهم اقتصاد کشور در سال‌های اخیر است: نرخ ارز و قیمت حامل‌های انرژی و به طور خاص بنزین. بهترین راهکار دولت برای حفظ درآمد ریالی با فرض کاهش دلارهای نفتی، می‌تواند یکسان‌سازی نرخ دلار رسمی و بازار آزاد باشد؛ اگرچه محاسبه نرخ واقعی ارز بر مبنای آزادسازی ارز در سال‌های گذشته گزینه دیگری است که روی میز قرار دارد. خوشبختانه تجربه ناموفق دلار چندنرخی در شرایط ورود شوک به درآمدهای نفتی که تا مدتی قبل ادامه داشت، اکنون به درستی کنار گذاشته شده و بازار آماده‌تر از قبل است. علاوه بر یکسان‌سازی نرخ ارز، در شرایط کنترل نرخ تورم توسط دولت، تغییر نرخ حامل‌های انرژی متناسب با قیمت فوب خلیج فارس نیز می‌تواند در دستور کار قرار گیرد؛ چراکه هم‌اکنون مقدار یارانه پرداختی هر لیتر بنزین به حداقل رسیده است. شناورسازی نرخ بنزین (حداقل به صورت ماهانه) و تعریف قانون، مقررات یا دستورالعملی برای تعدیل نرخ سالانه و پیش‌بینی‌پذیری این نرخ، از جمله الزامات شناورسازی نرخ بنزین خواهد بود. در این میان به نظر می‌رسد برخلاف برخی پیش‌بینی‌ها، شوک چندانی به اقتصاد کشور وارد نخواهد شد و سیاستگذار می‌تواند بدون توجه به توصیه‌هایی که روزگاری «تثبیت قیمت‌ها» را خواستار بودند و بعدتر از تورم «چندده‌درصدی» هدفمندسازی سخن به میان می‌آوردند، این دو گام را بردارد.

الزامات بهره‌گیری از فرصت
در شرایط خاص فعلی اتخاذ راهبرد مذکور، که اغلب معطوف به حل مشکلات اساسی اقتصاد ایران هستند، نیازمند توجه به حداقل سه جنبه است: عزم دولت، حمایت عمومی و شیوه تصمیم‌گیری دولت (نهادها و اشخاص). «عزم دولت» مقوله‌ای است که خارج از بررسی این نوشته قرار دارد و از لحاظ «حمایت عمومی» وضعیت بهتر از شرایط دولت پیشین نیست، اما درباره مورد سوم اوضاع متفاوت است. رئیس دولت جدید از روزهای نخست و حتی دوران انتخابات، با استفاده از ادبیات اقتصادی در توصیف وضع اقتصاد کشور (رکود تورمی) و اولویت‌های خود (بهبود محیط کسب‌وکار)، این علامت را به آحاد فعالان اقتصاد کشور داد که قرار است روند تصمیم‌گیری تغییر کند. احیای سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی جدیدترین نشانه از این تغییر بود و البته شاید شاهدی در تایید یک مدعا باشد: سیاستگذاران معمولاً در شرایط دشوار، عاقلانه‌تر تصمیم می‌گیرند. این ادعا البته نیازمند بررسی بیشتر است و پیش‌‌نیازهایی نیز برای تحقق آن وجود دارد که برای مثال در ونزوئلا (با کنترل قیمتی اجناس، ارز چندنرخی، هزینه‌های بالای برنامه‌های اجتماعی به‌جای‌مانده از دوران چاوس و رشد بالای نقدینگی منجر به تورم ۶۴درصدی) فراهم نیست. در این کشور هم‌اکنون برخلاف ایران، کنترل گسترده بسیاری از اقلام ضروری توسط دولت صورت می‌گیرد و سه نرخ رسمی دلار در کنار یک نرخ بازار سیاه وجود دارد؛ اقداماتی که تنها نتیجه آن حفظ درآمد دلالان صاحب رانت است. پیام اصلی دولت به تصمیم‌گیران و فعالان اقتصادی در چنین شرایطی می‌تواند این باشد که ایران، هیچ شباهتی به ونزوئلا ندارد. برخلاف این کشور سیاست‌های پوپولیستی و توسعه آمرانه با محوریت دولت، دیگر در ایران جایی ندارد. اگر این‌طور باشد، نفت هرقدر «نعمت» یا «نقمت» دانسته شود، برای دولت جدید به یک «فرصت» شبیه است که دولت متناسب با عزم خود و حمایت مردم، می‌تواند از آن بهره گیرد.
نکته پایانی اینکه کاهش قیمت نفت از طریق توقف توسعه منابع شیل نیز برای ایران یک فرصت است. اگرچه توقف توسعه منابع نفت شیل و متعاقباً کاهش عرضه نفت برای تمام تولیدکنندگان نفت متعارف، به ویژه کشورهای عضو اوپک، یک فرصت ارزیابی می‌شود، برای ایران اهمیت دوچندانی دارد: به لحاظ فنی، تولید نفت ایران در صورت لغو تحریم‌ها طی چند ماه به رقم پیش از تحریم بازمی‌گردد. همزمان ظرفیت تولید نفت و میعانات گازی ایران از میادین مشترک غرب کارون و پارس جنوبی افزایش خواهد یافت. خروج نفت شیل از بازار، بهترین شرایط را برای بازگشت این حجم از تولیدات ایران به بازار فراهم می‌کند.

منتشرشده در شماره ۱۱۸ تجارت فردا

قُمارِ قیمت

با تثبیت سقف تولید نفت اوپک سقوط قیمت نفت شتاب گرفت

علی النعیمی، وزیر نفت عربستان در نشست 166 اوپک به خبرنگاران لبخند می‌زند. با محوریت او بود که سقف تولید اوپک بدون تغییر باقی ماند.

علی النعیمی، وزیر نفت عربستان در نشست ۱۶۶ اوپک به خبرنگاران لبخند می‌زند. با محوریت او بود که سقف تولید اوپک بدون تغییر باقی ماند.

حتی نیاز به انتظار برای اعلام تصمیم اعضای اوپک در عصر روز پنجشنبه ۶ آذر هم نبود تا بتوان فهمید با تثبیت سقف تولید در نشست ۱۶۶ این سازمان، بهای نفت دوباره سقوط خواهد کرد. اما این «فرضیه» یا بهتر بگوییم «قانون»، اکنون به روشنی در بازار نفت به محک آزمون گذاشته شده است: در زمان نگارش این مطلب، آخرین قیمت نفت وست‌تگزاس ۰۹/۶۸ دلار، نفت برنت ۷۸/۷۱ دلار و سبد نفتی اوپک ۸۹/۶۸ دلار است. همه اینها نتیجه عدم توافق اعضای اوپک بر سر کاهش سقف تولید ۳۰ میلیون‌بشکه‌ای است؛ عدم توافقی که تعیین‌کننده‌ترین کشور در آن، عربستان بود. سعودی‌ها با پشتوانه ذخیره ارزی هنگفتی که در ماه اکتبر امسال ۷۴۲ میلیارد دلار برآورد شده است، ضربه‌گیر بزرگی در مقابل کاهش قیمت نفت دارند و البته هنوز درباره این سوال که هدف واقعی آنها از سقوط قیمت نفت چیست، جمع‌بندی کاملی از سوی کارشناسان صورت نگرفته است.

جدال وزیران در وین
اگرچه اخبار درون نشست اوپک به صورت رسمی منتشر نمی‌شود، بر اساس گزارش‌های رویترز و راشاتودی می‌توان نتیجه گرفت در یک سوی بحث بر سر کاهش سقف تولید، عربستان، امارات متحده عربی، کویت و قطر حضور داشتند و در سوی دیگر کشورهایی مثل ایران، ونزوئلا، نیجریه، اکوادور و عراق. اگرچه بیژن زنگنه، یک هفته پیش از نشست اوپک با ذکر خاطره‌ای از دوران قبلی وزارت خود گفته بود «حاضرم گنجشک اوپک باشم اما قیمت نفت تا ۲۵ دلار افزایش یابد»۱، اما در عمل این کبوترها بودند که بازی را بردند. زنگنه بعد از نشست اوپک اعلام کرد بیشتر کشورهای عضو مخالف اقدام عربستان بودند و همچنین گفت:‌ «فقط تولیدکنندگان حاشیه خلیج‌فارس بودند که از تلاش عربستان سعودی حمایت کردند اما بیشتر کشورهای عضو مخالف اقدام عربستان بودند.»۲ این گفته زنگنه تایید دیگری بر محوریت چهار کشور حاشیه خلیج فارس در تثبیت سقف تولید اوپک است. اما باوجود اختلاف‌نظر درون سازمان کشورهای صادرکننده نفت، برخی کارشناسان معتقدند عدم تغییر در سقف تولید اوپک، ممکن است چندان هم به زیان کشورهایی مثل ایران نباشد. چه هدف عربستان و کشورهای هم‌پیمان آن را حفظ سهم بازار به ویژه در آمریکا بدانیم؛ یا فرض کنیم این کشور همراه با آمریکا قصد دارد بر ایران و روسیه فشار وارد کند و حتی از جنگ سعودی‌ها علیه توسعه منابع نامتعارف شیل در آمریکا سخن بگوییم، نتیجه در نهایت چیزی نیست جز سقوط قیمت نفت؛ سقوطی که هرچند در کوتاه‌مدت ممکن است کشوری مثل ایران را با مشکلاتی مواجه کند و حتی خروج از رکود را دشوار سازد، اما اگر «به قدر کافی» به طول بینجامد، بر توسعه نفت شیل تاثیر منفی خواهد گذاشت و در چنین شرایطی، همه صادرکنندگان دیگر برنده‌اند. سوال اینجاست که آیا عربستان «به قدر کافی» صبر خواهد کرد؟ اصلاً «به قدر کافی» یعنی چند هفته، ماه یا سال؟ و آیا در این مدت، کشورهایی مثل روسیه، عراق و ایران تنها نظاره‌گر خواهند بود؟ غول سقوط قیمت، بیدار شده و از چراغ نفت بیرون آمده است و ظاهراً تنها شیوخ سعودی هستند که می‌توانند دوباره آن را به جای خود برگردانند؛ البته اگر بخواهند.

پی‌نوشت‌ها:
۱- ایسنا، خبر شماره ۹۳۰۸۳۰۱۵۸۸۹
۲- شانا، خبر شماره ۲۲۹۸۲۹

منتشرشده در شماره ۱۱۲ تجارت فردا

پاسخ «ریاضی» به معادله وین

معادلات هسته‌ای و نفتی به سود عربستان حل می‌شود؟

زمانی که سقوط قیمت نفت به کانال ۸۰ دلار و عدم نقش‌آفرینی عربستان به عنوان متعادل‌کننده سنتی بازار این شبهه را به وجود آورد که مقامات ریاض به مدد ذخایر ارزی ۷۴۴میلیارد دلاری برنامه سیاسی خاصی را در دست دارند، تحلیلگران بازار نفت اقدامات عربستان را در چارچوب سه سناریو ارزیابی می‌کردند: فشار بر ایران و روسیه با توجه به انبوه نقاط اختلاف میان این کشورها با عربستان و آمریکا؛ فشار بر توسعه منابع غیرمتعارف شیل آمریکا و تلاش برای حفظ سهم بازار.

با برگزاری نشست ۱۶۶ اوپک که طی آن تلاش کشورهایی مثل ونزوئلا و اکوداور برای کاهش سقف تولید این سازمان به نتیجه نرسید، و پیش‌بینی سقوط قیمت نفت طی چند روز آینده به مرز ۶۰ دلار، احتمالاً می‌توان گفت هدف اصلی عربستان و دیگر کشورهای هم‌راستا، فشار بر ایران و روسیه است. چنانکه توجه آمریکا به خواست عربستان طی مذاکرات هسته‌ای را نمی‌توان با هدف‌گیری اولیه توسعه منابع شیل آمریکا توسط سعودی‌ها جمع‌پذیر دانست و حتی اگر چنین هدف مطرح باشد، احتمالاً فرعی و ثانویه است.

به نظر می‌رسد پس از افزودن معادله رفتار عربستان در اجلاس اوپک به مجموع معادلات قبل، هم‌اکنون می‌توان گفت سناریوی اول، یعنی فشار بر روسیه و به ویژه ایران به دلیل اختلافات سیاسی موجود، پیش‌راننده اصلی تحرکات عربستان در بازار نفت است. اگرچه افزودن معادلات دیگر می‌تواند این نتیجه‌گیری را دچار تغییر کند. در واقع کارشکنی سعودی‌ها در مذاکرات هسته‌ای و توجه آمریکا به آن، همان‌قدر که با سناریوی دوم در تعارض است، سناریوی اول را تقویت می‌کند. در این میان اجلاس اخیر در زمینه سناریوی سوم هیچ نقطه‌نظر روشنی به دست نمی‌دهد.

حدود یک‌سوم تولید نفت اوپک توسط عربستان صورت می‌گیرد. در صورت موافقت عربستان با کاهش سقف تولید، این کشور احتمالاً به همین نسبت و شاید حتی بیشتر باید در کاهش تولید مشارکت می‌کرد. اما این کاهش تولید در مقایسه با افزایش قابل‌توجه قیمت نفت، عملاً به لحاظ اقتصادی به سود این کشور بود، هرچند موجب کاهش سهم بازار اوپک و عربستان می‌شد که از جمله مواردی است که سعودی‌ها روی آن حساسیت ویژه‌ای دارند. موازنه ترازویی که یک کفه آن سهم بازار و کفه دیگر سود حاصل از فروش نفت است، قدری دشوار است.

اما عربستان با فشار بر ایران چه اهدافی را دنبال می‌کند؟ به نظر نمی‌رسد پاسخ به این سوال چندان دشوار باشد. اختلافات سیاسی و مذهبی قدیمی که طی دوران دولت قبل گسترش یافت، اضافه شدن ماجرای سوریه و یمن به مناقشات فی‌مابین و حتی روی کار آمدن دولتی اعتدال‌گرا در ایران که امکان ظهور مجدد این کشور را به عنوان قدرت اول منطقه مطرح می‌کند، همه می‌توانند به عنوان انگیزه‌های بالقوه مطرح شوند. طبیعتاً حل‌وفصل کامل اختلافات دو کشور هرگز یک گزینه نخواهد بود، اما می‌توان امید داشت هدف عربستان از این تحرکات، نه انتقام یا تنبیه ایران، که ایجاد شرایطی باشد که خروجی نهایی آن یک توافق حداقلی منطقه‌ای در زمینه مسائل سیاسی و دیپلماتیک است. نباید فراموش کرد شرط لازم و کافی حل برخی بحران‌های امنیتی و سیاسی خاورمیانه، که برای هر دو کشور تهدید محسوب می‌شود، توافق ایران و عربستان است.

منتشرشده در اقتصادنیوز

سناریوی سعودی

سلاح نفتی عربستان کدام کشور را هدف گرفته است: ایران، روسیه یا آمریکا؟

سلاح نفتی عربستان کدام کشور را هدف گرفته است: ایران، روسیه یا آمریکا؟

کدام کشور است که به معنای دقیق کلمه به «سلاح نفت»، مسلح باشد؟ پاسخ احتمالاً کشوری است که تاثیر قابل‌توجهی بر عرضه نفت داشته باشد، چنان که بتواند با کاهش یا افزایش عرضه نفت، بازار را تحت‌تاثیر قرار دهد. اگر این کشور به مدد ذخایر خارجی هنگفت خود تا حدی بتواند (لااقل در کوتاه‌مدت) از اثرات کاهش قیمت نفت مصون بماند و در عین حال همواره به عنوان بزرگ‌ترین صادرکننده نفت اوپک و جهان شناخته شود، با دقت قابل‌ پذیرشی می‌توان گفت «سلاح نفتی» را در دست دارد. مشخصاً «عربستان» تنها کشوری است که حد اعلای تمامی آنچه گفته شد و در واقع «سلاح نفتی» را در دست دارد؛ اما سوال اینجاست که آیا ممکن است گذشته از ایران و روسیه، حتی آمریکا هم با این سلاح تهدید شود؟ تا چند روز قبل، بسیاری از کارشناسان معتقد بودند کاهش قیمت نفت به منظور فشار بر ایران و روسیه صورت گرفته است. بر اساس گزارش وال‌استریت ژورنال، عربستان سعودی طی پنج ماه گذشته در فروش نفت به خریداران آسیای دور، تخفیف ارائه می‌کرد.۱ اما چند روز قبل و در نخستین روزهای ماه نوامبر، این کشور اقدام به ارائه تخفیف به خریداران آمریکایی و افزایش قیمت نفت صادراتی به مقصد اروپا و آسیا کرد. بسیاری این را به تلاش عربستان جهت باز پس گرفتن سهم خود از بازار آمریکا و نیز فشار بر توسعه منابع نفت شیل نسبت می‌دهند. برخی دیگر نیز نارضایتی عربستان از برخی اقدامات سیاسی آمریکا را در این تصمیم موثر دانستند. این اقدام عربستان، موجب کاهش بیشتر قیمت نفت شد و قیمت سبد نفتی اوپک به زیر ۸۰ دلار سقوط کرد. بر اساس این حرکت اخیر عربستان بود که برخی این فرضیه را مطرح کردند که شاید هدف جدید، نه ایران و روسیه که آمریکا باشد.

ادامه مطلب …

داستان سقوط

چرا قیمت نفت کاهش یافت و این کاهش، چه اثری بر اقتصاد ایران خواهد داشت؟

چرا قیمت نفت کاهش یافت و این کاهش، چه اثری بر اقتصاد ایران خواهد داشت؟

هر روز، کمتر از دیروز. این تمام چیزی است که درباره بازار نفت در هفته‌های اخیر می‌توان گفت و اینکه اخبار مربوط به کدام نفت است، تغییر اساسی در نتیجه ماجرا ایجاد نمی‌کند. آخرین بهای سبد نفتی اوپک در زمان نگارش این مطلب، ۳۷/۸۹ دلار در هر بشکه است و کاهش بیشتر آن نیز دور از ذهن نیست. این رقم از اواخر ژوئن ۲۰۱۲ تاکنون بی‌سابقه بوده است. در سطح ماهانه، قیمت سبد نفتی این سازمان در سپتامبر ۲۰۱۴ معادل ۹۸/۹۵ دلار بوده است که کاهش بیش از چهار دلاری را نسبت به رقم ۷۵/۱۰۰ دلار در ماه آگوست نشان می‌دهد. قیمت نفت سنگین ایران در ماه آگوست، ۴۲/۱۰۱ دلار در هر بشکه بوده است. کاهش قیمت نفت به زیر ۱۰۰ دلار، به معنای احتمال کسری بودجه در سال جاری شمسی است. چراکه متوسط قیمت نفت در بودجه امسال کشور، ۱۰۰ دلار تعیین شده است. اما چرا قیمت نفت کاهش پیدا کرد؟

اشباع بازار
بیشتر بودن عرضه نسبت به تقاضا، اصلی‌ترین عامل موثر بر کاهش قیمت نفت ارزیابی می‌شود. تولید نفت از ذخایر غیرمتعارف آمریکا که در سال‌های اخیر به مدد قیمت‌های بالای نفت روی داده، موجب کاهش وابستگی این کشور به واردات نفت شده است. همزمان، افزایش تولید نفت کشورهایی مثل لیبی و البته ثبات نسبی صادرات نفت ایران بعد از توافق ژنو، عرضه کل نفت را افزایش داده است. در کنار این افزایش نسبی عرضه، همزمان با کاهش نسبی اخبار مربوط به تنش‌های سیاسی (از جمله بحران روسیه و اوکراین) موجب شده قیمت نفت کاهش یابد و چشم‌انداز کاهش بیشتر آن نیز دور از ذهن نباشد. اما این کاهش بیشتر نیز حد مشخصی دارد.

کف قیمت نفت
اما افزایش بیشتر قیمت نفت، تا حد خاصی می‌تواند روی دهد. کاهش قیمت نفت اگر درآمد کشورهای عضو اوپک را با تهدید قابل ‌توجهی روبه‌رو کند، می‌تواند به عزم جدی این سازمان برای جلوگیری از تداوم روند فعلی افت قیمت‌ها بینجامد. از سوی دیگر، کاهش قیمت نفت می‌تواند تا سطح معینی تداوم یابد. چراکه تولید از ذخایر نامتعارف، تنها در سطوح بالای قیمت نفت اقتصادی است و البته در مورد مقدار دقیق این سطح قیمتی، اختلاف نظر وجود دارد. کف قیمت نفت هرچه باشد، قیمت‌های فعلی نفت تهدیدی برای ایران به شمار می‌رود.

مصائب نفت ۹۰ دلاری
بودجه سال جاری با فرض قیمت نفت ۱۰۰ دلار در هر بشکه و صادرات نفت و میعانات گازی ۲۹۷/۱ میلیون بشکه در روز تدوین شده است. اگر کاهش قیمت نفت از طریق افزایش صادرات جبران نشود (که به نظر می‌رسد اینگونه باشد) ممکن است بودجه امسال از محل صادرات نفت با کسری مواجه شود. کاهش درآمدهای نفتی، همچنین از طریق کاهش ارز مورد نیاز برای واردات مواد اولیه مورد نیاز برای بخش صنعت، به رکود این بخش نیز منجر خواهد شد. از این جنبه نیز کاهش قیمت نفت به عنوان تامین‌کننده اصلی ارز مورد نیاز کشور، ممکن است نتیجه‌های منفی بر بخش صنعت داشته باشد. در نهایت باید توجه داشت عدد ۱۰۰ دلار تعیین‌شده، متوسط قیمت نفت در کل سال است و باید روند آتی قیمت را نیز مدنظر داشت.

منتشرشده در شماره ۱۰۵ تجارت فردا