توسعه صنعتی در گرو اجماع در سیاستگذاری داخلی و روابط خارجی
رشد ۹ /۵درصدی پس از انقباض ۹ /۲درصدی. این تصویری است که گزارش جدید بانک مرکزی از بخش صنعت در سال ۱۳۹۳ در مقایسه با سال ۱۳۹۲ به دست میدهد که به معنای خروج از رکود این بخش همگام با دیگر بخشهای اقتصادی کشور است. همزمان با توجه به سهم ۲۳درصدی صنعت در تولید ناخالص داخلی، خروج این بخش از رکود به افزایش تولید ناخالص داخلی (به قیمت ثابت) نیز یاری رسانده و سهمی معادل ۳ /۱ درصد از رشد اقتصادی سهدرصدی سال گذشته داشته است. اما چرا شنیدن این خبرهای نسبتاً خوب، تاثیری بر دیدگاه ما نسبت به وضعیت صنعت و بهطور کلی فرآیند توسعه صنعتی در ایران ندارد؟ چرا هر جا سخن از تولید به میان میآید، متعاقباً انبوه مشکلات از تامین مواد اولیه و سرمایه در گردش گرفته تا مدیریت بنگاهها به ذهن خطور میکند؟ در شرایطی که ایران از دهه ۱۳۴۰ شمسی صنعتی شدن را در پیش گرفت، چرا این فرآیند به تکامل نرسید و حتی بدون تعرفههای وارداتی و مزیت انرژی و نیروی کار ارزان، آینده به مراتب بدتری برای آن پیشبینی میشود؟ پاسخ به این سوالهای اغلب تکراری، از چند جنبه میتواند منطقی به نظر رسد: نخست آنکه رکود ناشی از طرف عرضه در بخش تولید طی سالهای ۱۳۹۱ و ۱۳۹۲ نشان داد شرایط ممکن است از آنچه قبلاً تصور میشد، نامساعدتر شود و در نتیجه نمیتوان مثل گذشته به سادگی از کنار مشکلات تولید گذشت. دوم آنکه با رفع احتمالی تحریمها، دوران جدیدی آغاز خواهد شد که باز شدن درهای کشور به سوی سرمایهگذاران و صنعتگران خارجی از نتایج آن خواهد بود و از قضا این اتفاق کاملاً مثبت یا منفی نیست و اصطلاحاً شمشیری دولبه به شمار میرود. دیگر آنکه بازدهی منفی بازارهایی همچون سکه و ارز میتواند از جذابیت حضور در آنها بکاهد و شاید در صورت تداوم و طی زمانی نهچندان کوتاه، به جذابیت سرمایهگذاری در بخش صنعت بیفزاید. با در نظر گرفتن مجموع این دلایل، شاید بتوان تکراری بودن موضوع مصائب تولید را در مقابل اهمیت آن نادیده گرفت و به سوالی که حداقل نیمقرن قدمت دارد، پاسخ داد: مشکل توسعه صنعتی در ایران چیست؟ نقطه شروع، وضعیت فعلی بخش صنعت ایران است.
ادامه مطلب …